با دیده ای نمناک از گرد راه می آیم . می آیم تا غم های از گلو مانده را با تو بگویم . تا بر آستان آسمانیت بوسه بزنم.به پابوس کبریا آمده ام . این بار طوس رنگ مدینه دارد. این بار فریادهای غریبانه آل رسول(ص) از طوس ، جان را آتش می زند . آقای من! زهر شیطان با جگرت چه کرد؟ دل های سوخته شیعه تا همیشه داغدار شماست . دلهایی که مدینه را ، کربلا را به دوش می کشد این باردر طوس به د اغ نشسته است .آنگاه که از دور می آیم و در اولین نگاه گنبد طلایی تو را می بینم ، پرنده روحم به هوای وصال تو بال می زند.

اشکم جاری می شود.

می گویم خوشا به حال کبوترهای سفید بالی که مجاور توأند . کاش من هم بال و پری داشتم و همیشه گرد در بام دوست از این سو به آن سو چرخ می زدم و قصه شهادت جانسوز تو را برای عاشقانت می گفتم و می نالیدم.

آقا ضامنم باش . از همه جا رانده ام . دل از همه بریده ام . به حریم حرمت پناه آورده ام . دستگیرم باش.آمده ام تا دل در حریمت بندم . تا گره های دلم را بگشایی.پنجره های کوی تو به روی تمام بی پناهان باز است . پنجره های تو از جنس مهربانی و عشق است . بار الها! سفری را آغاز کرده ایم تا در عشقت سهیم باشیم.در لذت بی منتها ما را معرفتی عطا کن تا به درک چنین حریمی نائل شویم .

با هزاران آه از عمق وجود شهادت جانسوز امام مهربانی ها امام رضا (ع) را بر همه شیعیان تسلیت عرض می کنم

برگرفته از کتاب نجوای شبانه




برچسب ها : مذهبی  ,