علامه مجلسی(ره) در شرح حدیث می گوید: این حدیث حسن است و شیخ صدوق در کتاب فقیه آن را صحیح دانسته است.

مرآه العقول: ج 15 ص 130.

در این حدیث همانگونه که ملاحظه نمودید کسی که نماز را آموزش داده است شخص امام صادق علیه السلام است و او از نوادگان رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام است که در حقیقت نماز رسول خدا صلی الله علیه و آله را به نمایش گذاشته است.

ولی در آن از قبض و تکفیف خبری نیست، بنا بر این اگر تکتف و قبض سنت بود و شارع آن را تجویز کرده بود امام صادق علیه السلام که ملقب به عالم آل محمّد است باید آن را انجام می داد، پس انجام آن در نماز بدعت است که باید با آن مبارزه نمود.
بسم الله در آغاز سوره

یکی از نشانه های بارز و آشکار در تفاوت بین نماز اهل سنت وشیعه شروع و آغاز آن با بسم الله است، زیرا شیعه بسم الله را آیه ای مستقل و آن را اولین آیه از هر سوره قرآن می داند و در نمازهای واجب چه جهریّه (نماز صبح و مغرب و عشاء) و چه اخفاتیّه (نماز ظهر و عصر) خواندن آن را لازم می داند با این تفاوت که در جهریه بلند گفتن بسم الله واجب و در اخفاتیه مستحب است.  

و اما اهل سنت برخی بسم الله را جزء سوره و آیه ای مستقل می دانند و برخی نه، به همین جهت هم در آغاز نماز بعضی سوره حمد را با بسم الله شروع می کنند و بعضی نه، بنا بر این در بین فقیهان اهل سنت در جزء بودن و خواندن در نماز اختلاف است.

جصاص در أحکام القرآن می نویسد:

قال أبو بکر: لا خلاف بین المسلمین فی أن بسم الله الرحمن الرحیم من القرآن فی قوله تعالى: (إنه من سلیمان وإنه بسم الله الرحمن الرحیم)...

ثم اختلف فی أنها من فاتحة الکتاب أم لا فعدها قراء الکوفیین آیة منها ولم یعدها قراء البصریین ولیس عن أصحابنا روایة منصوصة فی أنها آیة منها...وقال الشافعی هی آیة منها وإن ترکها أعاد الصلاة... وما سبقه إلى هذا القول أحد لأن الخلاف بین السلف إنما هو فی أنها آیة من فاتحة الکتاب أو لیست بآیة منها ولم یعدها أحد آیة من سائر السور...

در اینکه بسم الله در این آیه: (إنه من سلیمان وإنه بسم الله الرحمن الرحیم) جزء قرآن است اختلافی نیست...ولی جزء سوره فاتحه باشد اختلاف است، قراء کوفی بر خلاف قراء بصره آن را آیه ای از سوره دانسته اند، با این که روایتی از اصحاب بر جزء بودن آن نرسیده است...شافعی بسم الله را آیه ای مستقل می داند که اگر در نماز ترک شود نماز باطل خواهد بود...او در این عقیده تنها است، زیرا در بین علمای گذشته فقط نسبت به سوره فاتحه این اختلاف وجود داشته است که آیا بسم الله جزء و آیه ای از آیات آن است، یا خیر؟ در حالی که در نفی آن از سوره های دیگر اختلافی نداشته اند.      

أحکام القرآن للجصاص  ج 1   ص 8،  أحمد بن علی الرازی الجصاص أبو بکر الوفاة: 370 ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1405 ، تحقیق : محمد الصادق قمحاوی.

ابن حبان در کتابش به نام صحیح داستان نماز خواندن فردی را پشت سر ابو هریره نقل کرده است که می گوید: من پشت سر ابوهریره نماز خواندم که پس از تکبیر بسم الله گفت و سپس سوره فاتحه را شروع کرد...

- أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ قُتَیْبَةَ قَالَ حَدَّثَنَا حَرْمَلَةُ بْنُ یَحْیَى قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ قَالَ أَخْبَرَنِی حَیْوَةُ قَالَ أَخْبَرَنِی خَالِدُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی هِلالٍ عَنْ نُعَیْمٍ الْمُجْمِرِ قَالَ صَلَّیْتُ وَرَاءَ أَبِی هُرَیْرَةَ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ثُمَّ قَرَأَ بِأُمِّ الْکِتَابِ...

صحیح ابن حبان: ج 5 ص 100، رقم 1797، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1414 - 1993 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : شعیب الأرنؤوط.

علاوه بر موارد فوق روایات متعددی در کتب اهل سنت آمده است که نشان می دهد رسول خدا صلی الله علیه و آله و نیز اصحاب نماز را با بسم الله شروع می کرده اند، اکنون چه شده است که فقط باید شافعی بسم الله را لازم و واجب بداند و ترک آن را موجب بطلان.

برای اطلاع بیشتر به کتابهائی مانند: معجم الکبیر طبرانی ج 11 ص 185،

و سنن بیهقی ج 2   ص 185، و...مراجعه فرمائید.
نتیجه این قسمت

نماز شروع آن با تکبیر و خواندن سوره حمد است که البته تنها شافعی بسم الله را واجب دانسته و دیگر فقیهان اهل سنت لازم نمی دانند. در صورتی که روایات فراوانی نقل کرده اند که رسول خدا نماز را با بسم الله شروع می کرد و اصحاب نیز چنین می کردند.
محل سجده در نماز

رکوع کردن پس از قرائت و سپس سجده بعد از رکوع از ارکان نماز است که بدون آن نماز تحقق پیدا نمی کند و لذا از نگاه فقیهان سنت و تشیع در آن اختلافی نیست، فقط در مکان و جائی که پیشانی هنگام سجده باید قرار گیرد اختلاف وجود دارد که به برخی از این اختلافها اشاره می کنیم.
مکان سجده از نگاه فقیهان شیعه

فقهای شیعه با استناد به مدارک نقل شده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار سلام الله علیهم می گویند: پیشانی و محل سجده علاوه بر پاک بودن آن باید از جنس زمین یا چیزیکه از آن می روید باشد وماکول وملبوس نباشد،  و سجده بر چیزی که از اسم زمین بیرون باشد مثل معادن طلا ونقره وعقیق وفیروزه وقیر وزفت وامثال آنها وهم چنین جایز نیست سجده کردن بر چیزیکه از اسم روئیده شده از زمین خارج شده باشد مانند: خاکستر وذوغال وامثال آنها، وجایز نیست سجده بر خوراکى ولباس مثل نان وپنبه وکتان وامثال آنها وجایز است سجده بر هر سنگی که معدنى نباشد.
مکان سجده از نگاه فقیهان اهل سنت

و اما در بین فقیهان اهل سنت و دیگر بزرگان آنان در محل سجده اختلافات فراوانی دیده می شود که متن ذیل گوشه ای از این اختلافات را نشان می دهد.

شارح صحیح بخاری می نویسد:

قال مجاهد : لا بأس بالصلاة على الأرض وما أنبتت .

سجده بر زمین و آنچه از آن می روید اشکالی ندارد.

ومذهب مالک : لا بأس أن یسجد على الخمرة والحصیر وما تنبت الأرض ، ویضع کفیه علیها . والسجود على الأرض أفضل عنده ، وعند کثیر من العلماء .

مالک از پیشوایان چهارگانه اهل سنت گفته است: سجده بر خمره و حصیر و آنچه از زمین می روید صحیح است و لی بر زمین افضل است، که در این افضلیت بسیاری از دانشمندان با او هم راه هستند.

وکان ابن مسعود لا یصلی على شیء إلا على الأرض .

ابن مسعود جز بر زمین بر چیز دیگری سجده نمی کرد.

وروی عن أبی بکر الصدیق ، أنه رأى قوما یصلون على بسط ، فقال لهم : أفضوا إلى الأرض . وفی إسناده نظر .

ابوبکر عده ای را دید که بر فرش سجده می کردند به آنان گفت: فرش را کنار بزنید و بر زمین سجده کنید. اگر چه در سند این نقل باید تامل نمود.

وروی عن ابن عمر ، أنه کان یصلی على الخمرة ویسجد على الأرض . ونحوه عن علی بن الحسین .

در باره فرزند عمر نقل شده است که او نیز بر خمره و زمین سجده می کرد و همچنین علی بن الحسین چنین می کرد.

وقال النخعی فی السجود على الحصیر : الأرض أحب إلی . وعنه ، أنه قال : لا بأس أن یصلی الحصیر ، لکن لا یسجد علیهِ .

نخعی سجده بر زمین را بیشتر دوست می داشت و می گفت: هنگام نماز روی حصیر ایستادن اشکالی ندارد ولی سجده بر آن روا نیست.

ونقل حرب ، عن إسحاق ، قال : مضت السنة من النبی ( أنه صلى على الخمرة والبساط ، وعلى الثوب الحائل بینه وبین الأرض . قال : وأن سجد الرجل على الأرض فهو أحب إلی ، وأن أفضى بجبهته ویدیه إلى الأرض فهو أحب إلینا . وأکثر صلاة النبی کانت على الأرض...

از اسحاق نقل است که گفت: سنت پیامبر سجده بر خمره و فرش و پارچه ای است که بین نماز گذار و زمین حائل شده باشد.

وقال ابن المنذر : کرهت طائفة السجود إلا على الأرض ، کان جابر بن زید یکره الصلاة على کل شیء من الحیوان ویستحب الصلاة على کل شیء من نبات الأرض.

گروهی از سجده بر غیر زمین اکراه داشتند، جابر بن یزید از سجده بر چیزی که از حیوانات باشد اکراه داشت، و بر هر چیزی که از روئیدنیها باشد سجده مستحب است.

فتح الباری فی شرح صحیح البخاری: ج 2 ص 254 ، دار النشر : دار ابن الجوزی - السعودیة / الدمام - 1422هـ  ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : أبو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد
سجده گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله

به اعتقاد شیعه و سنی، سیره و روش رسول خدا صلی الله علیه و آله در همه اعمال ملاک و معیار پیروی و اقتدا به او در انجام اعمال دینی است و در این سخن هیچ اختلافی وجود ندارد و نکته مهم که سر آغاز بحث و گفتگو بین این دو گروه از مسلمانان است روش اثبات سنت و سیره آن حضرت است.

به دیگر سخن، ناقلان و راویان سنت نقش اصلی را در انتقال دارند پس باید این افراد نیز شرائطی را داشته باشند که در جای خود مباحث آن با دقت پی گیری شده است.

نماز در اسلام ستون دین و نمایشگر بندگی در برابر معبود است که شیوه اجرای آن را باید از مربی و مبلغ آن آموخت، همانگونه که خودش فرمود: «صلوا کما رأیتمونی أصلی»

آنگونه که من نماز می خوانم شما به خوانید.

روایات و نقلهای فراوانی در آثار حدیثی و فقهی اهل سنت وجود دارد که رسول خدا یا بر زمین سجده می کرد و یا بر حصیری که زیر پایش قرار داشت.
رسول خدا صلی الله علیه و آله بر زمین سجده می کرد

بخاری می نویسد:

حدثنا أبو الْوَلِیدِ قال حدثنا شُعْبَةُ قال حدثنا سُلَیْمَانُ الشَّیْبَانِیُّ عن عبد اللَّهِ بن شَدَّادٍ عن مَیْمُونَةَ قالت کان النبی صلى الله علیه وسلم یُصَلِّی على الْخُمْرَةِ.

میمونه یکی از همسران پیامبر گفته است: رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خمره نماز می خواند.

محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256 ، صحیح البخاری  ج 1   ص  149 و ص 150، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا.

ترمذی در کتاب سننش با نقل بخشهائی از احادیث و با ذکر نام تعدادی از همسران و اصحاب رسول خدا از قول آنان می نویسد:

وفی الْبَاب عن أُمِّ حَبِیبَةَ وبن عُمَرَ وَأُمِّ سُلَیْمٍ وَعَائِشَةَ وَمَیْمُونَةَ وَأُمِّ کُلْثُومٍ بِنْتِ أبی سَلَمَةَ بن عبد الْأَسَدِ ولم تَسْمَعْ من النبی صلى الله علیه وسلم وَأُمِّ سَلَمَةَ قال أبو عِیسَى حَدِیثُ بن عَبَّاسٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وَبِهِ یقول بَعْضُ أَهْلِ الْعِلْمِ وقال أَحْمَدُ وإسحاق قد ثَبَتَ عن النبی صلى الله علیه وسلم الصَّلَاةُ على الْخُمْرَةِ قال أبو عِیسَى وَالْخُمْرَةُ هو حَصِیرٌ قَصِیرٌ.

از ام حبیبه و عبد الله بن عمر و ام سلیم و عائشه و میمونه و ام کلثوم و ام السلمه و ابن عباس (که حدیث او حسن و صحیح است) و همچنین احمد و اسحاق نقل شده است که شهادت داده اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خُمره نماز می خواند.

ابو عیسی گفته است: خُمره حصیر کوچک است.

محمد بن عیسى أبو عیسى الترمذی السلمی الوفاة: 279 ، سنن الترمذی:  ج 2 ص 151 و 152، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت -  - ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون.

احمد حنبل پیشوای حنبلیها می نویسد:

18884 حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عبد الصَّمَدِ قال ثنا عبد الْعَزِیزِ بن مُسْلِمٍ ثنا الأَعْمَشُ عن عبد الْجَبَّارِ بن وَائِلٍ عن أبیه قال رأیت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یَسْجُدُ على الأَرْضِ وَاضِعاً جَبْهَتَهُ وانفه فی سُجُودِهِ.

عبد الجبار بن وائل از پدرش نقل می کند که گفت: رسول خدا را دیدم که هنگام سجده پیشانی و بینی اش را بر زمین می گذاشت.

مسند الإمام أحمد بن حنبل: ج 4   ص 317 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر، و المعجم الکبیر للطبرانی: ج 22 ص 29رقم 62 ، دار النشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی

ابن تیمیه نیز می نویسد:

عن أبى حمید الساعدى أن النبى صلى الله علیه وسلم کان إذا سجد مکن جبهته بالأرض...

رسول خدا هنگام سجده پیشانی را بر زمین می گذاشت...

رواه أبو داود والترمذى وقال حدیث حسن صحیح.

این روایت را ابو داود و ترمذی نقل کرده اند و حسن و صحیح است.

کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة: ج 22 ص 171 دار النشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
خُمره چیست؟

ابن تیمیه می نویسد:

قالوا ( الخُمرة) کالحصیر الصغیر تعمل من سعف النخل وتنسج بالسیور والخیوط وهى قدر ما یوضع علیه الوجه والأنف فإذا کبرت عن ذلک فهی حصیر.

خُمره مانند حصیر کوچکی است که از برگ درخت خرما بافته می شود و به اندازه ای است که صورت و بینی بر آن قرار گیرد و اگر از این بزرگتر باشد حصیر است.

کتب ورسائل وفتاوى ابن تیمیه: ج 22  ص 176، دار النشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
عمر بن عبد العزیز بر خاک سجده می کرد

بیقین سجده بر خاک و آنچه زمین بر آن صدق می کند نزدیکتر به دستور شارع مقدس است که اتفاقا هر دو گروه از فقیهان تشیع و تسنن آن را قبول دارند، می ماند موارد اختلافی مانند فرش و یا هر چیزی دیگر که در این صورت با شک در مصداق زمین بودن از محور بحث خارج می شوند زیرا با سجده بر زمین و آنچه مصداق زمین است یقین به اطاعت امر مولی حاصل می شود و در موارد مشکوک چنین نیست از این روی می بینیم عمر بن عبد العزیز دستور می دهد تا بر محل سجده اش خاک قرار دهند تا نمازش بدون اشکال باشد.

ابن حجر عسقلانی شارح صحیح بخاری می نویسد:

قال بن بطال لا خلاف بین فقهاء الأمصار فی جواز الصلاة علیها الا ما روى عن عمر بن عبد العزیز أنه کان یؤتى بتراب فیوضع على الخمرة فیسجد علیه ولعله کان یفعله على جهة المبالغة فی التواضع والخشوع فلا یکون فیه مخالفة للجماعة.

ابن بطال گفته است بین فقهای شهرها در سجده بر حصیر اختلافی نیست مگر آنچه که از عمر بن عبد العزیز نقل شده است که وی مقداری خاک بر سجاده اش می گذاشت تا هنگام سجده پیشانی را بر آن بگذارد وشاید این عمل او بجهت تواضع و خشوع بیشتر در نماز بوده است نه مخالفت با روش اهل سنت.

فتح الباری شرح صحیح البخاری : ج 1   ص 488، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب.
خلاصه سخن

از مباحث پیشین و در موضوع محل سجده که اختلاف در فقه شیعه و سنی در آن بسیار مشهور و آشکار است این نتیجه حاصل می شود که بر اساس اعتراف همسران و برخی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله آن حضرت بر خاک و بر حصیر بافته شده از برگ خرما سجده می کرده است و اگر در مواقع استثنائی و ضرورت بر گِل و یا فرش و لباس سجده می کرده است نمی تواند محملی برای همه جا و همه شرائط باشد.

و از طرفی نتیجه و عصاره مباحث گذشته ما را به این نکته می رساند که آنچه امروز به نام سنت در باب نماز جریان دارد هیچ شباهتی به روش عبادی رسول خدا ندارد بلکه افزوده هائی است که در طول زمان بر آن افزوده شده است، و تنها ملاک برای رسیدن به واقعیت همان مراجعه به فقیهان خاندان عصمت و فرزندان رسول خدا است.