با سلام.دیروز فرصتی حاصلشد تا با یکی از دوستان در موضوع علم کلام یا همان عقاید صحبتی بشه که ایشان در مورد نماز خواندن اهل سنت سوالی کردندکه البته ضمن پاسخ کوتاه الان نوشته ای را پیدا کردم که جهت مطالعه خودم مفید بود حتما برای اهل آن نیز مفید خواهد بود:

نظر علمای اهل سنت در باره کیفیّت نماز چگونه است؟

اظهار بندگی خداوند و راز و نیاز با معبود با روشها و شیوه های گوناگون در بین ادیان و مذاهب رواج دارد که پیروان هر یک بر اساس دستور و برنامه ای خاص به عبادت می پردازند، اما هیچ یک به زیبائی و جامعیت نوع عبادت و پرستش مسلمانان نیست، زیرا نماز در بین عبادتها‌ی مشروع، مظهر بندگی و پرستش خداوند متعال است که در اصل وجوب آن بین فِرَق مسلمین اختلافی نیست، همچنین در تعداد رکعات هم اختلافی وجود ندارد، بلکه تنها اختلاف در بخش محتوائی آن و برخی از اعمال ظاهری آن است که در حقیقت باید گفت اختلاف در شکل ظاهری اندک است و آنچه که در آن اختلاف دارند برخی از اذکار نماز است، به عنوان مثال سجده در نماز که اوج خضوع و خشوع در برابر پروردگار متعال است بعضی در شکل انجام سجده هیچ شرطی برای آن لازم نمی دانند و بعضی با شرائطی آن را مکمّل نماز می دانند.

راستی این اختلافها و تفاوتها چرا و از کجا است؟

آیا شارع مقدس که خود ترجمان اعمال دینی و بیانگر دستورات دینی بود به یاران و دوستان و شاگردانش نیاموخت؟

اگر پاسخ مثبت است پس این همه اختلاف در سخنان و فتاوای سردمداران فقه و شریعت چرا دیده می شود؟ 

آیا مسیر راهیابی برای فهم درست شریعت و آشنائی با وظایف فردی و جمعی گنگ و مبهم است، یا روشن؟ 

آیا مبلّغ و پیام آور آسمانی و مأمور ارشاد و راهنمائی مردم راه و روشی را برای ادامه راه مقرر نموده است یا اینکه آنان را آزاد و رها گذاشت؟

اکنون و پس از گذشت قرنها از تأسیس این شریعت مقدس کدام راه را باید بر گزینیم و از کدام روش باید پیروی کنیم؟

اهل سنت می گوید: مراجعه به سنت پیامبر و آنچه اصحاب از آن حضرت نقل کرده و به آن عمل کرده اند ملاک مسلمانی و معیار اسلام است.

تشیع می گوید: مراجعه به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله که در رأس آن علی سپس دو فرزندش حسن و حسین و همسرش فاطمه علیهم السلام قرار دارند دقیق ترین و سالم ترین راه برای رسیدن به حقیقت است چرا که علاوه بر ستایش این گروه از طرف خداوند در قرآن به عنوان خاندانی پاک ، شخص رسول خدا نیز در دهها سخن دستور به مراجعه و همراهی و پیروی از آنان را صادر فرموده است که برای توضیح بیشتر به شرح و توضیح حدیث ثقلین و دیگر احادیث باید مراجعه نمود.

 
نماز رسول خدا صلی الله علیه و آله

احمد حنبل پیشوا و مرجع فقهی حنبلیها و دیگر محدثان و فقیهان با تفاوتهائی نماز رسول خدا را نقل کرده اند که در ادامه متن آن را مشاهده می نمائید:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا یحیى بن سَعِیدٍ عن عبد الْحَمِیدِ بن جَعْفَرٍ قال حدثنی محمد بن عَطَاءٍ عن أبی حُمَیْدٍ الساعدی قال سَمِعْتُهُ وهو فی عَشَرَةٍ من أَصْحَابِ النبی صلى الله علیه وسلم أَحَدُهُمْ أبو قَتَادَةَ بن ربعی یقول انا أَعْلَمُکُمْ بِصَلاَةِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قالوا له ما کُنْتَ أَقْدَمَنَا صُحْبَةً وَلاَ أَکْثَرَنَا له تَبَاعَةً قال بَلَى قالوا فأعرض قال کان إذا قام إلى الصَّلاَةِ اعْتَدَلَ قَائِماً وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتى حَاذَى بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ فإذا أَرَادَ ان یَرْکَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ حتى یُحَاذِى بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ ثُمَّ قال الله أَکْبَرُ فرفع ثُمَّ أعتدل فلم یَصُبَّ رَأْسَهُ ولم یَقْنَعْهُ وَوَضَعَ یَدَیْهِ على رُکْبَتَیْهِ ثُمَّ قال سمع الله لِمَنْ حَمِدَهُ ثُمَّ رَفَعَ وَاعْتَدَلَ حتى رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ مُعْتَدِلاً ثُمَّ هَوَى سَاجِداً وقال الله أَکْبَرُ ثُمَّ جَافَى وَفَتَحَ عَضُدَیْهِ عن بَطْنِهِ وَفَتَحَ أَصَابِعَ رِجْلَیْهِ ثُمَّ ثَنَى رِجْلَهُ الْیُسْرَى وَقَعَدَ علیها وَاعْتَدَلَ حتى رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ ثُمَّ هَوَى سَاجِداً وقال الله أَکْبَرُ ثُمَّ ثَنَى رِجْلَهُ وَقَعَدَ علیها حتى یَرْجِعَ کُلُّ عُضْوٍ إلى مَوْضِعِهِ ثُمَّ نَهَضَ فَصَنَعَ فی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ ذلک حتى إذا قام مِنَ السَّجْدَتَیْنِ کَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتى یُحَاذِىَ بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ کما صَنَعَ حین افْتَتَحَ الصَّلاَةَ ثُمَّ صَنَعَ کَذَلِکَ حتى إذا کَانَتِ الرَّکْعَةُ التی تنقضی فیها الصَّلاَةُ أَخَّرَ رِجْلَهُ الْیُسْرَى وَقَعَدَ على شِقِّهِ مُتَوَرِّکاً ثُمَّ سَلَّمَ.

ابو حمید ساعدی در حضور ده نفر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله که ابو قتاده ربعی یکی از آنان بود گفت: من در بین شما به نماز خواندن رسول خدا صلی الله علیه و آله آگاه ترم، گفتند: تو نه سابقه ات از ما بیشتر است و نه متابعت و پیروی ات، گفت: سخن شما درست است. گفتند: نماز رسول خدا را تشریح کن، گفت: وقتی که به نماز می ایستاد بدنش صاف و آرام می گرفت دستها را تا نزدیک گوشها بالا می آورد سپس تکبیر می گفت و چون رکوع می رفت دستها را تا نزدیک گوشها بالا می آورد و تکبیر می گفت و در رکوع دستها را بر زانوها می گذاشت و هنگام سر از رکوع بلند کردن می گفت: سمع الله لمن حمده، و صبر می کرد تا بدنش آرام بگیرد، سپس تکبیر می گفت و به سجده می رفت در حالی که دستها را از بدنش فاصله می داد و انگشتهای پا را باز می گذاشت، آنگاه بر زانوی چپ می نشست و آرام می گرفت، سپس تکبیر می گفت و سجده دوم را انجام می داد و رکعت دوّم را مانند اول به جا می آورد و رکعات بعد را هم به همین صورت انجام می داد و در رکعت آخر سلام می داد. 

مسند الإمام أحمد:  ج 5   ص 424، رقم 23647، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر. 

و در سنن دارمی در پایان حدیث آمده است

قالوا: صَدَقْتَ هَکَذَا کانت صَلَاةُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم.

گفتند: راست گفتی، نماز رسول خدا چنین بود.

سنن الدارمی:  ج 1   ص 361 رقم 1356، دار النشر : دار الکتاب العربی - بیروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : فواز أحمد زمرلی , خالد السبع العلمی
سند حدیث

ترمذی پس از نقل حدیث می نویسد:

وفی الْبَاب عن أَنَسٍ قال أبو عِیسَى حَدِیثُ أبی حُمَیْدٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وهو الذی اخْتَارَهُ أَهْلُ الْعِلْمِِ.

حدیث ابو حمید حدیثی حسن و صحیح است که دانشمندان آن را پذیرفته و به آن عمل کرده اند.

سنن الترمذی: ج 2   ص 45، 79 رقم 260، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت -  - ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون

همانگونه که در این نقل ملاحظه نمودید از اذکار و اوراد و بقیه واجبات و مستحبات نماز خبری نیست، اگر چه در احادیث دیگر با اختلاف فراوان بیان شده است. 

بخاری در کتاب قرّة العینین تصویر کوتاهی از نماز رسول خدا را که پس از تکبیر به قرائت نیز اشاره دارد آ نرا به نمایش گذاشته است.

حدثنا عبید بن یعیش حدثنا یونس بن بکیر أن بن إسحاق عن العباس بن سهل الساعدی قال کنت بالسوق مع أبی قتادة وأبی أسید وأبی حمید کلهم یقولون: أنا أعلمکم بصلاة رسول الله صلى الله علیه وسلم، فقالوا لأحدهم: صلّ، فکبّر، ثمّ قرأ، ثمّ کبّر ورکع، فقالوا: أصبت صلاة رسول الله صلی الله علیه وسسلّم.

عباس بن سهل ساعدی می گوید: در بازار همراه ابو قتاده و ابو اسید و ابو حمید بودم که هر یک به دیگری می گفت: من از شما داناتر به نماز پیامبر هستم، به یک نفر پیشنهاد کردند تا مانند رسول خدا نماز به خواند، آن فرد تکبیر گفت سپس سوره ای خواند و تکبیر گفت و به رکوع رفت، گفتند: همانگونه که رسول خدا نماز می خواند تو نماز خواندی.

محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256 ، قرة العینین  ج 1   ص دار النشر : دار الأرقم - الکویت - 1404 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : أحمد الشریف.

این حدیث هم نمی تواند بیانگر نماز جامع و کامل رسول خدا باشد.

ابن حبان با تفصیل بیشتر همین حدیث را نقل کرده و می نویسد:

أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ مَوْلَى ثَقِیفٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ بْنُ شُجَاعٍ السَّکُونِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِیُ قَالَ حَدَّثَنَا أبُو خَیْثَمَةَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُرِّ قَالَ حَدَّثَنِی عِیسَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عَطَاءٍ أَحَدُ بَنِی مَالِکٍ عَنْ عَبَّاسِ بْنِ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ أَنَّهُ کَانَ فِی مَجْلِسٍ کَانَ فِیهِ أَبُوهُ وَکَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم وَفِی الْمَجْلِسِ أَبُو هُرَیْرَةَ وَأَبُو أُسَیْدٍ وَأَبُو حُمَیْدٍ السَّاعِدِیُّ مِنَ الأَنْصَارِ وَأَنَّهُمْ تَذَاکَرُوا الصَّلاةَ فَقَالَ أَبُو حُمَیْدٍ أَنَا أَعْلَمُکُمْ بِصَلاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قَالُوا فَأَرِنَا قَالَ فَقَامَ یُصَلِّی وَهُمْ یَنْظُرُونَ فَبَدَأَ یُکَبِّرُ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حِذَاءَ الْمَنْکِبَیْنِ ثُمَّ کَبَّرَ لِلرُّکُوعِ فَرَفَعَ یَدَیْهِ أَیْضًا ثُمَّ أَمْکَنَ یَدَیْهِ مِنْ رُکْبَتِهِ غَیْرَ مُقَنِّعٍ وَلا مُصَوِّبٍ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَقَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ فَسَجَدَ فَانْتَصَبَ عَلَى کَفَّیْهِ وَرُکْبَتِهِ وَصُدُورِ قَدَمَیْهِ وَهُوَ سَاجِدٌ ثُمَّ کَبَّرَ فَجَلَسَ وَتَوَرَّکَ إِحْدَى رِجْلَیْهِ وَنَصَبَ قَدَمَهُ الأُخْرَى ثُمَّ کَبَّرَ فَسَجَدَ الأُخْرَى فَکَبَّرَ فَقَامَ وَلَمْ یَتَوَرَّکْ ثُمَّ عَادَ فَرَکَعَ الرَّکْعَةَ الأُخْرَى وَکَبَّرَ کَذَلِکَ ثُمَّ جَلَسَ بَعْدَ الرَّکْعَتَیْنِ حَتَّى إِذَا هُوَ أَرَادَ أَنْ یَنْهَضَ لِلْقِیَامِ کَبَّرَ ثُمَّ رَکَعَ الرَّکْعَتَیْنِ الأَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا سَلَّمَ سَلَّمَ عَنْ یَمِینِهِ سَلامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَسَلَّمَ عَنْ شِمَالِهِ سَلامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ الْحُرِّ وَحَدَّثَنِی عِیسَى أَنَّ مِمَّا حَدَّثَهُ أَیْضًا فِی الْمَجْلِسِ فِی التَّشَهُّدِ أَنْ یَضَعَ یَدَهُ الْیُسْرَى عَلَى فَخِذِهِ الْیُسْرَى وَیَضَعَ یَدَهُ الْیُمْنَى عَلَى فَخِذِهِ الْیُمْنَى ثُمَّ یُشِیرُ فِی الدُّعَاءِ بِإِصْبَعٍ وَاحِدَةٍ

سهل ساعدی در مجلسی که اصحاب رسول خدا از جمله ابو هریره بودند گفت: من از شما با نماز رسول خدا بیشتر آشنا هستم، گفتند: نماز او را به ما نشان ده، ایستاد و تکبیر گفت سپس دستها را تا بالای شانه ها بلند کرد و تکبیر گفت و هنگام رکوع رفتن دستها را بلند کرد و در رکوع دستها را بر زانوهایش قرار داد سپس سر از رکوع بر داشت و گفت: سمع الله لمن حمده...دستها را بلند کرد و تکبیر گفت و به سجده رفت، سر از سجده بلند کرد و بر یکی از پاهایش‌ تکیه زد و پای دیگرش را آزاد گذاشت و تکبیر گفت و به سجده رفت و تکبیر گفت و بلافاصله بلند شد و رکعت بعدی را ادامه داد و در هر رکتی مانند رکعت اول عمل کرد و در پایان اول به سمت راست سلام کرد سپس به سمت چپ، حسن بن حر می گوید: از عیسی بن عبد الله بن مالک شنیدم که گفت: در همان مجلس گفته شده است که در وقت تشهد خواندن با یکی از انگشتان دست اشاره نماید.
سند حدیث

قالَ أَبُو حَاتِمٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ سَمِعَ هَذَا الْخَبَرَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی حُمَیْدٍ السَّاعِدِیِّ وَسَمِعَهُ مِنْ عَبَّاسِ بْنِ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ عَنْ أَبِیهِ فَالطَّرِیقَانِ جَمِیعًا مَحْفُوظَانِ

هر دو طریق در نقل این حدیث محفوظ است.

صحیح ابن حبان: ج 5   ص 181 رقم 866، بترتیب ابن بلبان ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1414 - 1993 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : شعیب الأرنؤوط
تکفیر یا قبض در نماز

از مشخصه های نماز اهل سنت گذاشتن دستها و قرار دادن آن روی شکم یا بالای شکم است به این شکل که کف دست راست را روی دست چپ قرار می دهند، و عموم نماز گزاران اهل سنت مقید به این روش هستند، اگر چه لازم به بر رسی و تحقیق است که آیا این عمل را همه فقیهان اهل سنت لازم و واجب می دانند، یا خیر؟ و از سوئی دیگر نیازمند این تحقیق است که مبنای چنین فتوا و عملی چیست؟ آیا سنت پیامبر است یا دوست داشتن دیگران؟

حدیث ذیل از معتبر ترین کتابها نزد اهل سنت نقل شده است، خوب به فرازها و تعابیر آن دقت کنید، همه چیز روشن می شود.

 بَاب وَضْعِ الْیُمْنَى على الْیُسْرَى.

حدثنا عبد اللَّهِ بن مَسْلَمَةَ عن مَالِکٍ عن أبی حَازِمٍ عن سَهْلِ بن سَعْدٍ قال کان الناس یُؤْمَرُونَ أَنْ یَضَعَ الرَّجُلُ الْیَدَ الْیُمْنَى على ذِرَاعِهِ الْیُسْرَى فی الصَّلَاةِ قال أبو حَازِمٍ لَا أَعْلَمُهُ إلا یَنْمِی ذلک إلى النبی صلى الله علیه وسلم قال إِسْمَاعِیلُ ینمی ذلک ولم یَقُلْ یَنْمِی.

سهل بن سعد می گوید: مردم وادار می شدند تا دست راست را بر ذراع دست چب قرار دهند، ابو حازم گفته است سهل این دستور را به پیامبر نسبت می داد ولی من نمی دانم..

صحیح البخاری  ج 1 ص 259 رقم 707، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا

در این نقل اضطراب موج می زند چرا که راویان خود تردید دارند که فرمان دهنده چه کسی بوده است.
تکتّف در سخنان و آراء فقیهان و بزرگان اهل سنت

قبض یا تکتّف همانگونه که پیش از این توضیح داده شد با کف دست راست پشت دست راست را گرفتن است.

حنفیها برای مرد افضل آن می دانند که مرد دست راست را روی دست چپ و زیر نافش بگذارد و برای زن بهتر آن است که دستهایش را روی سینه قرار دهد.

شافعیها تکتف را برای زن و مرد یکسان می دانند یعنی هر دو باید دستها را زیر سینه و بالای ناف بگذارند.

حنبلیها هم گفته اند هنگام قبض دستها باید زیر ناف قرار بگیرد.

مالکیها افتادن دستها را دو طرف پهلو هنگام نماز مستحب می دانند و بر خلاف سه گروه از فقهای اهل سنت قبض و تکتف را لازم نمی دانند.

علاوه بر مالکیها افرادی مانند عبد الله بن زبیر، سعید بن مسیّب، سعید بن جبیر، عطاء، ابن جریج، نخعی، حسن بصری، ابن سیرین و گروهی دیگر از فقها تکتّف را لازم نمی دانند، در این میان اوزاعی معتقد به تخییر بین قبض و ارسال دستها است.
نقد و بر رسی مسأله تکتّف و قبض

در بین مذاهب چهارگانه اهل سنت فقط مالکیها و برخی از چهره های سر شناس علمی و تاریخی قبض و تکتّف را لازم نمی دانند، ولی سه مذهب دیگر یعنی حنبلی و شافعی و حنفی آن را مستحب و عملا ترک آن را ناروا می دانند، و امروز به گونه ای است که گویا ترک آن معادل با ترک واجب است.

اکنون نوبت به این پرسشها می رسد که:

اولا: آیا دلیل و مدرکی بر این عمل مستحب وجود دارد، یا خیر؟

ثانیا: اگر دلیلی وجود دارد آیا دلیل محکم و قانع کننده ای است یا رَسمی است تقلیدی و برگرفته از دیگران؟

در پاسخ باید گفت: نه تنها دلیلی بر اثبات تکتّف ندارند بلکه دلیل بر خلاف آن وجود دارد:

ا- نمازهائی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده اند عمل قبض و تکتّف در آن نیست، زیرا حدیثی که قبل از این نقل کردیم حتی به برخی از جزئیات در آن اشاره  شده بود ولی از این عمل سخنی نیست.

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا یحیى بن سَعِیدٍ عن عبد الْحَمِیدِ بن جَعْفَرٍ قال حدثنی محمد بن عَطَاءٍ عن أبی حُمَیْدٍ الساعدی قال سَمِعْتُهُ وهو فی عَشَرَةٍ من أَصْحَابِ النبی صلى الله علیه وسلم أَحَدُهُمْ أبو قَتَادَةَ بن ربعی یقول انا أَعْلَمُکُمْ بِصَلاَةِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قالوا له ما کُنْتَ أَقْدَمَنَا صُحْبَةً وَلاَ أَکْثَرَنَا له تَبَاعَةً قال بَلَى قالوا فأعرض قال کان إذا قام إلى الصَّلاَةِ اعْتَدَلَ قَائِماً وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتى حَاذَى بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ فإذا أَرَادَ ان یَرْکَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ حتى یُحَاذِى بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ ثُمَّ قال الله أَکْبَرُ فرفع ثُمَّ أعتدل فلم یَصُبَّ رَأْسَهُ ولم یَقْنَعْهُ وَوَضَعَ یَدَیْهِ على رُکْبَتَیْهِ ثُمَّ قال سمع الله لِمَنْ حَمِدَهُ ثُمَّ رَفَعَ وَاعْتَدَلَ حتى رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ مُعْتَدِلاً ثُمَّ هَوَى سَاجِداً وقال الله أَکْبَرُ ثُمَّ جَافَى وَفَتَحَ عَضُدَیْهِ عن بَطْنِهِ وَفَتَحَ أَصَابِعَ رِجْلَیْهِ ثُمَّ ثَنَى رِجْلَهُ الْیُسْرَى وَقَعَدَ علیها وَاعْتَدَلَ حتى رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ ثُمَّ هَوَى سَاجِداً وقال الله أَکْبَرُ ثُمَّ ثَنَى رِجْلَهُ وَقَعَدَ علیها حتى یَرْجِعَ کُلُّ عُضْوٍ إلى مَوْضِعِهِ ثُمَّ نَهَضَ فَصَنَعَ فی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ ذلک حتى إذا قام مِنَ السَّجْدَتَیْنِ کَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتى یُحَاذِىَ بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ کما صَنَعَ حین افْتَتَحَ الصَّلاَةَ ثُمَّ صَنَعَ کَذَلِکَ حتى إذا کَانَتِ الرَّکْعَةُ التی تنقضی فیها الصَّلاَةُ أَخَّرَ رِجْلَهُ الْیُسْرَى وَقَعَدَ على شِقِّهِ مُتَوَرِّکاً ثُمَّ سَلَّمَ.

ابو حمید ساعدی در حضور ده نفر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله که ابو قتاده ربعی یکی از آنان بود گفت: من در بین شما به نماز خواندن رسول خدا صلی الله علیه و آله آگاه ترم، گفتند: تو نه سابقه ات از ما بیشتر است و نه متابعت و پیروی ات، گفت: سخن شما درست است. گفتند: نماز رسول خدا را تشریح کن، گفت: وقتی که به نماز می ایستاد بدنش صاف و آرام می گرفت دستها را تا نزدیک گوشها بالا می آورد سپس تکبیر می گفت و چون رکوع می رفت دستها را تا نزدیک گوشها بالا می آورد و تکبیر می گفت و در رکوع دستها را بر زانوها می گذاشت و هنگام سر از رکوع بلند کردن می گفت: سمع الله لمن حمده، و صبر می کرد تا بدنش آرام بگیرد، سپس تکبیر می گفت و به سجده می رفت در حالیکه دستها را از بدنش فاصله می داد و انگشتهای پا را باز می گذاشت، آنگاه بر زانوی چپ می نشست و آرام می گرفت، سپس تکبیر می گفت و سجده دوم را انجام می داد و رکعت دوّم را مانند اول به جا می آورد و رکعات بعد را هم به همین صورت انجام می داد و در رکعت آخر سلام می داد. 

مسند الإمام أحمد:  ج 5   ص 424، رقم 23647، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر. 

و در سنن دارمی در پایان حدیث آمده است

قالوا: صَدَقْتَ هَکَذَا کانت صَلَاةُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم.

گفتند: راست گفتی، نماز رسول خدا چنین بود.

سنن الدارمی:  ج 1   ص 361 رقم 1356، دار النشر : دار الکتاب العربی - بیروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : فواز أحمد زمرلی , خالد السبع العلمی
سند حدیث

ترمذی پس از نقل حدیث می نویسد:

وفی الْبَاب عن أَنَسٍ قال أبو عِیسَى حَدِیثُ أبی حُمَیْدٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وهو الذی اخْتَارَهُ أَهْلُ الْعِلْمِِ.

حدیث ابو حمید حدیثی حسن و صحیح است که دانشمندان آن را پذیرفته و به آن عمل کرده اند.

سنن الترمذی: ج 2   ص 45، 79 رقم 260، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت -  - ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون

اگر استحباب تکتّف ثابت بود بیقین رسول خدا آن را انجام می داد و برای او شایسته نبود که فعل مستحبی را در دوران عمر مبارکش ترک نماید.

2- این نماز در حضور بزرگان از اصحاب انجام شد با این ادعا که گفته بود من از شما به نماز رسول خدا آشناترم و در نماز وی از تکتّف خبری نیست با این حال  هیچ کس به او اعتراض نکرد بلکه مورد تایید قرار گرفت و اگر جزء نماز رسول خدا بود مانند دیگر مستحبات باید مراعات می شد.

3- اصل در حالت نماز افتادن دستها به پهلو است و تکتف بر خلاف حالت عادی و طبیعی است.

4- هیچ کس نمی تواند بگوید این حدیث عام است و روایات دیگر مخصص، زیرا شکل و هیئت کامل نماز، از واجب و مستحب به نمایش گذاشته شده و مورد تصدیق حضار هم قرار گرفته است.

5- اگر مستحبی مؤکد از طرف شارع معرفی شده بود و خود او نیز آن را انجام داده بود فرقه مالکیها و دیگر بزرگان اهل تسنن آن را انکار نمی کردند.
تکتّف و قبض از نگاه فقه شیعه

فقهای اهل بیت علیهم السلام از جمله امام باقر و صادق علیهما السلام با استفاده از دو روش سخن و عمل به توضیح و بیان نماز پرداخته اند که به عنوان نمونه حدیث ذیل را ملاحظه می کنید.

علی بن ابراهیم عن أبیه عن حماد بن عیسى قال: قال لی أبو عبد اللّه علیه السلام یوما: یا حمّاد تحسن أن تصلّی؟ قال: فقلت: با سیّدی أنا أحفظ کتاب حریز فی الصلاة، فقال: لا علیک یا حمّاد، قم فصلّ، قال: فقمت بین یدیه متوجها الی القبلة فاستفتحت الصلاه فرکعت و سجدت، فقال: یا حمّاد لا تحسن أن تصلّی، ما أقبح بالرجل منکم یأتی علیه ستّون سنة أو سبعون سنة فلا یقیم صلاة واحدة بحدودها، قال حمّاد : فأصابنی فی نفسی الذلّ، فقلت : جعلت فداک فعلمّنی الصلاة ، فقام أبو عبد الله مستقبل القبلة منتصبا، فأرسل یدیه جمیعا على فخذیه قد ضمّ أصابعه وقرّب بین قدمیه حتّى کان بینهما قدر ثلاث أصابع مفرّجات ، واستقبل بأصابع رجلیه جمیعا لم یحرفهما عن القبلة و قال بخشوع : الله أکبر ، ثم قرأ الحمد بترتیل ، وقل هو الله أحد ، ثم صبر هنیّة بقدر ما یتنفّس وهو قائم ، ثم رفع یدیه حیال وجهه وقال : الله أکبر ، وهو قائم ثم رکع وملأ کفّیه من رکبتیه منفرجات ، وردّ رکبتیه إلى خلفه حتّى استوى ظهره ، حتّى لو صبّ علیه قطرة من ماء أو دهن لم تزل لاستواء ظهره، ومدّ عنقه ، وغمّض عینیه ثم سبّح ثلاثا بترتیل وقال : سبحان ربی العظیم وبحمده ، ثم استوى قائما ، فلما استمکن من القیام قال : سمع الله لمن حمده ، ثم کبر وهو قائم ، ورفع یدیه حیال وجهه ثمّ سجد وبسط کفّیه مضموتی الاصابع بین یدی رکبتیه حیال وجهه فقال: سبحان ربی الأعلى وبحمده ، ثلاث مرات ، ولم یضع شیئا من جسده على شئ منه ، وسجد على ثمانیة أعظم : الکفین والرکبتین وأنامل إبهامی الرجلین والجبهة والأنف وقال: سبعه منها فرض یسجد علیها وهی التی ذکرها اللّه فی کتابه فقال: «وانّ المساجد للْه فلاتدعوا مع اللّه احدا» وهی الجبهه و الکفان و الرکبتان والابهامان ووضع الانف علی الارض سنّه، ثم رفع رأسه من السجود فلما استوى جالسا قال : الله أکبر ، ثم قعد على فخذه الأیسر وقد وضع ظاهر قدمه الایمن على بطن قدمه الایسر، وقال : أستغفر الله ربی وأتوب إلیه ، ثم کبر وهو جالس وسجد سجـده الثانیة ، وقال کما قال فی الأولى ولم یضع شیئا من بدنه على شئ منه فی رکوع ولا سجود ، وکان مجنّحا ، ولم یضع ذراعیه على الأرض ، فصلى رکعتین على هذا ویداه مضمومتا الاصابع وهو جالس فی التشهد فلما فرغ من التشهد سلّم، فقال: یاحماد هکذا صلّ.

حماد بن عیسی می گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: نماز بلدی به خوانی؟ گفتم" کتاب حریز که در باره نماز است همراه من است، فرمود عمل به آن اشکالی ندارد، اکنون بر خیز و نماز به خوان، بلند شدم و رو به قبله شروع به نماز کردم . رکوع و سجود رفتم، فرمود: تو نماز درستی نخواندی، چقدر زشت است که شصت یا هفتاد سال از عمر انسان بگذرد و لی یک نماز با شرائطش نخواند، حماد می گوید: از سخن امام احساس شرمندگی کردم و گفتم: قربانت شوم نماز را به من بیاموز. 

امام علیه السلام رو به قبله ایستاد و دستها را پس از جمع کردن انگشتها روی رانهایش گذاشت و پاها را نزدیک به هم نمود به نحوی که به اندازه سه انگشت باز بیشتر فاصله نبود و انگشت پاهایش نیز رو به قبله بود و با حالت خشوع تکبیر گفت سپس سوره حمد را با ترتیل خواند و بعد از آن سوره توحید را تلاوت نمود، اندکی مکث کرد، دستها را تا مقابل صورت بالا آورد و تکبیر گفت سپس به رکوع رفت، کف دستها را در حال باز بودن انگشتها روی زانو گذاشت و پشت و کمرش را صاف و کشیده قرار داد بگونه ای که اگر قطره آب یا روغنی بر پشتش می چکید فرو نمی غلطید، گردنش را کشیده و چشمها را بسته نگه داشت و سه مرتبه گفت: «سبحان ربّی العظیم و بحمده» آنگاه ایستاد و در حالت آرامش گفت: سمع الله لمن حمده، سپس دو دستش را بالا آورد و تکبیر گفت  و به سجده رفت به این صورت که دو کف دست را با انگشتان بسته در دو طرف بناگوشش گذاشت و سه دفعه گفت: «سبحان بی الاعلی و بحمده» هنگام سجده هشت جای بدنش را بر زمین گذاشت: پیشانی، دو کف دست، دو زانو، سر دو انگشت بزرگ پا و نُک بینی، سپس سر از سجده بلند کرد و بر ران چپش نشست و پشت پای راست را بر کف پای چپ قرار داد و گفت: استغفر الله ربی واتوب الیه، سپس تکبیر گفت و سجده دوم را به جا آورد، دو رکعت به همین صورت به جا آورد و تشهد خواند و سلام داد و گفت: ای حماد اینگونه نماز بخوان.

الکافی: ج 3 ص 311 ح 8 .