یکى از اهداف چهارگانه جنگ از دیدگاه اسلام، جهاد براى خاموش کردن آتش فتنه است; که آیه 39 سوره انفال بدان اشاره دارد. توجّه فرمایید:

آتش فتنه

«(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ للهِِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ); و با آنها پیکار کنید، تا فتنه (و بت پرستى و سلب آزادى) برچیده شود، و دین (و پرستش) همه مخصوص خدا گردد. و اگر آنها (از اعمال نادرست خود) دست بردارند، (خداوند آنها را مى پذیرد;) خدا به آنچه انجام مى دهند بیناست».

فتنه چیست؟

واژه فتنه در 30 آیه قرآن آمده است. بررسى این سى آیه نشان مى دهد فتنه در قرآن پنج معناى مختلف دارد، که بدان اشاره مى شود:

الف) شکنجه دادن; در منابع تاریخى آمده است که در زمانهاى گذشته پادشاه بیدادگرى بود که مؤمنان را شکنجه مى کرد. بدین منظور گودالهایى کنده، و آنها را پر از آتش کرده بود. مؤمنان را نزدیک آن گودالها مى کرد تا دست از خدا و ایمانشان بردارند، و آنها را که بر عقایدشان پافشارى داشته، و تسلیم پادشاه نمى شدند به گودالهاى پر از آتش مى انداخت. این پادشاه و اطرافیانش به «اصحاب الاخدود» معروف شدند، یعنى صاحبان خندق ها و چاله ها.(1) خداوند متعال در آیه شریفه 10 سوره بروج به این گروه اشاره کرده، مى فرماید:

«(إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ); کسانى که مردان و زنان با ایمان را شکنجه دادند سپس توبه نکردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است!».

نتیجه این که یکى از معانى فتنه، شکنجه دادن است.

ب) آزمایش و امتحان; این معنا از آیه شریفه 15 سوره تغابن استفاده مى شود. توجّه فرمایید:

«(إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ); اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند; و خداست که پاداش عظیم نزد اوست».

کسانى که مردان و زنان با ایمان را شکنجه دادند سپس توبه نکردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است

در روز قیامت در مورد اموال دو سؤال مطرح مى شود:

1ـ از کجا به دست آورده اى؟ 2ـ در چه راهى مصرف کرده اى.(2)

اولاد و فرزندان هم مایه آزمایش و امتحان هستند. آیا فرزندانمان را خوب تربیت کرده ایم، یا آنها را به حال خود رها کرده و در انجام وظایفمان کوتاهى نموده ایم؟ خوشا به حال کسانى که از این امتحانات سربلند بیرون آیند.

ج) عذاب الهى; یکى دیگر از معانى فتنه عذاب الهى است. این مطلب در آیه شریفه 25 سوره انفال آمده است. توجّه فرمایید:«(وَاتَّقُوا فِتْنَةً لاَ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ); و از فتنه و مجازاتى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمى رسد; (بلکه همه را فرا مى گیرد; چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.) و بدانید خداوند سخت کیفر است!».

طبق این آیه شریفه عذاب الهى فقط دامنگیر ظالمان نمى شود، بلکه دامن کسانى که ظلم ظالم را تماشا کرده و به فریضه نهى از منکر عمل نکردند نیز مى شود.

البتّه شامل کسانى که به وظیفه شرعى خود عمل کردند نمى شود. و این که گفته مى شود وقتى آتش آمد تر و خشک باهم مى سوزد صحیح نیست، زیرا با حکمت پروردگار سازگارى ندارد.

خلاصه این که فتنه در آیه شریفه فوق به معناى عذاب الهى است.

فریاد عذاب

 

د) مصیبت;

یکى دیگر از معانى فتنه مصیبت است. این معنا در آیه شریفه 11 سوره حج آمده است; توجّه کنید:

«(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللهَ عَلَى حَرْف فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ); بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى پرستند اگر (دنیا به آنها رو کند و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى کنند; امّا اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مى شوند. (و به کفر رو مى آورند); (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده اند، و هم آخرت را; و این همان خسران و زیانِ آشکار است».

این که در بعضى از مجالس فاتحه به صاحب عزا گفته مى شود: «آخرین غم شما باشد!» جمله بى اساسى است، و معناى آن این است که شما قبل از تمام بستگان و فامیل و آشنایان و دوستان و همکارانت بمیرى، تا غم فقدان و مصیبت هیچ کس را نبینى! بنابراین، انسان در طول زندگى با مشکلات و مصائب متعدّدى روبه روست. باید با آنها بسازد که برخى از آنها امتحان الهى است. و چنانچه محکم بایستد و تسلیم مشکلات نشود، عند اللّه مأجور خواهد بود. خلاصه این که یکى از معانى فتنه مصیبت است.

هـ) فساد کبیر; این مطلب در آیه 73 سوره انفال آمده است. توجّه کنید:

«(وَالَّذِینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْض إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِى الاَْرْضِ وَفَسَادٌ کَبِیرٌ); کسانى که کافر شدند، اولیا پشتیبان یکدیگرند; اگر (این دستور) را انجام ندهید فتنه و فساد عظیمى در زمین روى مى دهد».

طبق این آیه شریفه، مسلمانان باید در مقابل فساد بایستند; ابتدا با زبان خوش نهى از منکر کنند، سپس از طریق فرهنگى اقدام نمایند، و اگر به هیچ وجه موفّق به دفع فساد از راههاى مسالمت آمیز نشدند، باید متوسّل به زور شده، و با دشمن بجنگند.

«آخرین غم شما باشد!» جمله بى اساسى است، و معناى آن این است که شما قبل از تمام بستگان و فامیل و آشنایان و دوستان و همکارانت بمیرى، تا غم فقدان و مصیبت هیچ کس را نبینى!

فتنه در آیه مورد بحث به معناى فساد کبیر است. و فتنه به معناى فساد، از قتل بزرگتر و شدیدتر است، همان گونه که در آیه 191 سوره بقره (وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ) و آیه شریفه 217 سوره بقره (وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ) به این مطلب اشاره شده است. فتنه اى که دشمنان در عراق و افغانستان و دیگر کشورهاى اسلامى برپا کرده، و امنیّت جامعه را برهم زده اند، از کشتار و قتل خطرناک تر و شدیدتر است.

دو گروه ضربه زیادى به امنیّت جامعه مى زنند، و در حقیقت مرتکب فساد و فتنه مى شوند: یکى شایعه سازان، و دیگرى اراذل و اوباشى که مخلّ به امنیّت اجتماعى اند. آیه شریفه 61 و 60 سوره احزاب به این مطلب اشاره دارد. توجّه فرمایید:

«(لَّئِنْ لَّمْ یَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِى الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لاَ یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلاَّ قَلِیلا * مَّلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلا); اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بى اساس در مدینه پخش مى کنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مى شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهى نمى توانند در کنار تو در این شهر بمانند. و از همه جا طرد مى شوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسید».

دو گروه در مدینه ایجاد فتنه مى کردند:

1ـ عدّه اى از منافقین که کار آنها پخش شایعه بود. گاه مى گفتند: «پیامبر از دنیا رفت» و گاه شایعه مى کردند که: «دشمن به مدینه حمله، و پیامبر را دستگیر کرده است».(3)
اغتشاش

2ـ عدّه اى از اوباش،

که هر چند در اقلیّت بودند، امّا امنیّت جامعه را برهم مى زدند. آنها به عنوان مثال براى زنان مسلمان که جهت اقامه نماز مغرب و عشا به مسجد مى آمدند، در بازگشت از نماز ایجاد مزاحمت مى کردند، در تاریکى شب کمین کرده و مزاحم دختران و زنان مى شدند.(4) گویا تاریخ تکرار مى شود، امروزه نیز این دو گروه دشمنان اصلى امنیّت اجتماعى هستند.

قرآن مجید اخطار شدیدى به این دو گروه مى دهد. مى فرماید: اگر شایعه سازان و اوباش دست از فساد و فتنه برندارند، به آنها اعلان جنگ بده، سپس آنها را از شهر اخراج کن، و آنها را هرجا یافتى به سختى به قتل برسان.

قرآن مجید در مقابل فتنه و فساد اجتماعى برخورد شدیدى کرده است; زیرا زندگى در چنان جامعه اى بسیار مشکل است. و لذا براى تحصیل یا حفظ امنیّت جامعه باید هر بهایى را پرداخت. تا آنجا که اسلام به خاطر آن اجازه جنگ با اخلال گران امنیّت اجتماعى را صادر مى کند.

فتنه جویان جهانى

متأسّفانه در دنیایى زندگى مى کنیم که فتنه گران و فتنه جویان آن کم نیستند، بلکه چرخ زندگى دولت هاى استعمارى بر محور فتنه و فساد دور مى زند. مى گویند در زمانهاى گذشته شخصى فرماندار شهرى بود که نانش را از راه فساد و فتنه تأمین مى کرد. از سوى حکومت مرکزى فرمانده لایق جوانى براى نیروى انتظامى آن شهر فرستاده شد. این افسرِ جوانِ بانشاط، با سعى و تلاش شبانه روزى فراوان، تمام فتنه جویان و مفسدان و اراذل و اوباش را دستگیر و روانه زندان کرد، و امنیّت را به جامعه بازگرداند. سپس جهت ارائه گزارش نزد فرماندار شهر رفت.

قرآن کریم:

اگر شایعه سازان و اوباش دست از فساد و فتنه برندارند، به آنها اعلان جنگ بده، سپس آنها را از شهر اخراج کن، و آنها را هرجا یافتى به سختى به قتل برسان.

فرماندار پس از آن که گزارش او را شنید، به جاى تقدیر و تشکّر و قدردانى از زحمات او گفت: کار بسیار بدى کردى! اگر مردم در امنیّت باشند و نزاع و درگیرى و اختلاف نداشته باشند به سراغ ما نمى آیند، و در نتیجه درآمدى نخواهیم داشت! آرى برخى فتنه جویان نان فتنه گرى خود را مى خورند، به عنوان مثال در رسانه هاى جمعى خود که تمام جهان را فرا گرفته از ایرانِ طرفدارِ صلح و خواهان روابط مسالمت آمیز باهمسایگان،هیولایى درست مى کنندکه قصداشغال کشورهاى همسایه را دارد، تا بتوانند سلاحهاى گران قیمت خود را به کشورهاى همسایه ایران بفروشند.

مسلمانان باید بیدار باشند. و فتنه جویان و فتنه گران را بشناسند، و آنها را از صف دوستان خود خارج کنند، و با دوستان و کشورهاى اسلامى متّحد شوند، و توطئه فتنه گران را خنثى سازند.(5)

 ______________

1. شرح بیشتر را در تفسیر نمونه، ج 26، ص 337 به بعد مطالعه فرمایید.

2. در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «در قیامت هیچ یک از بندگان قدم از قدم بر نمى دارند تا از چهار چیز بازپرسى شود: از عمرش که در چه راهى آن را صرف کرده؟ و از جوانیش که در چه راهى آن را از دست داده؟ و از مالش که از کجا آورده و در چه راهى مصرف کرده؟ و از محبّت ما اهل بیت» (پیام قرآن، ج 6، ص 176).

3. تفسیر نمونه، ج 17، ص 426.

4. تفسیر نمونه، ج 17، ص 426.

5.از تو می پرسند، مکارم شیرازی