ادامه مواضع آقای شهبازی

آقای احمدی‌نژاد در مناظره با مهندس موسوی کینه‌ای عمیق از دوران امام راحل نشان داد. این امر بارز بود. نمی‌دانم چرا بعضی‌ها ندیدند؛ زمانی که با پرخاش و اعتراض از اعزام نیرو به لبنان سخن می‌گفت یا از گروگان‌گیری! آیا می‌توان منکر شد که وابستگان به انجمن حجتیه در دستگاه ایشان به چنان اقتداری دست یافته‌اند که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران سابقه نداشته است؟ آقای احمدی‌نژاد از برخورد نامناسب در دوران دولت مهندس موسوی به روزنامه رسالت گلایه می‌کند. آیا می‌توان نامه‌های عتاب‌آمیز امام راحل به گردانندگان روزنامه رسالت را فراموش کرد؟ امام خطاب به چه کسانی تعبیر «اسلام آمریکایی» را به کار بردند؟ خطاب به چه کسانی فرمودند: شما عرضه اداره یک نانوایی را ندارید؟ کانون‌های حامی احمدی‌نژاد از که انتقام می‌گیرند؟ از موسوی یا از امام؟

آقای احمدی‌نژاد تمامی پروژه‌هایی را که دستاوردهای سی ساله انقلاب است، با خودشیفتگی و نفسانیت بیمارگونه، به عملکرد چهار ساله خود نسبت می‌دهد. این همه بی‌صداقتی و بی‌انصافی را چگونه می‌توان ندید؟ تلاش برای تأمین انرژی هسته‌ای، که پیش از انقلاب آغاز شده بود، در دولت مهندس موسوی به‌طور جدّی پیگیری شد. دولت‌های آقایان هاشمی و خاتمی نیز همان راه را ادامه دادند. راهبر این دستاورد مقام معظم رهبری بود یا احمدی‌نژاد؟

من اهل شیرازم و می‌دانم که جاده استراتژیک عسلویه- جم در زمان ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی و به ابتکار وی آغاز شد و در دوران احمدی‌نژاد پایان یافت. آیا این پروژه را می‌توان دستاورد دولت احمدی‌نژاد، به تنهایی، نامید؟ سایر پروژه‌های بزرگ دیگر نیز این‌گونه است.

به عملکرد چهار ساله دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی دولت احمدی‌نژاد بنگرید. این کارنامه با ایجاد «کیس‌های» جنجالی و بی‌ثمر «حقوق بشر»، به ضرر جمهوری اسلامی ایران، به‌کلی سیاه است: دستگیری و آزادی رامین جهانبگلو [6] و هاله اسفندیاری، تخریب حسینیه وقفی شریعت در قم و سایر مراکز دراویش گنابادی، [7] که در سال 1360، در اوج درگیری‌های داخلی، آیت‌الله محمد محمدی گیلانی، حاکم شرع وقت، تعرض به آنان را اکیداً منع کرده بود، [8] دستگیری و آزادی عجیب رکسانا صابری، دستگیری اعضای محفل امری بهائیان ایران که شبکه علنی و کم خطر فرقه بهائی به‌شمار می‌رود [9] [10] در حالی‌که گردانندگان وزارت اطلاعات به پدیده‌ای به‌نام سازمان مخفی فرقه بهائی و مخاطرات بزرگ آن اعتقاد ندارند به‌رغم اسناد تاریخی که وجود شبکه بابیان و بهائیان مخفی و نفوذ آنان در دیوان‌سالاری از دوره قاجاریه و حرکت‌های تروریستی و تخریبی آنان را، از جمله و به‌ویژه در ماجرای «کمیته مجازات» [11] و «نهضت جنگل»، [12] ثابت می‌کند.

دوستان!

صدها برگ سند خدشه‌ناپذیر درباره مفاسد مالی مدیران عالی‌رتبه یا میانی در دفتر داوود احمدی‌نژاد، برادر بزرگ و بازرس ویژه رئیس‌جمهور، انباشته شده. کدام پرونده سامان یافته و به محاکم قضایی ارجاع شده؟ مدیرانی را می‌شناسم که به‌رغم فساد آشکار مالی، و اطلاع رئیس‌جمهور و رئیس بازرسی او از مفاسدشان، عزل نشدند که ارتقاء نیز یافتند. کسانی را می‌شناسم که فسادشان، اخلاقی یا مالی، جنجال‌ها برانگیخت، به این دلیل از نهادهای مربوطه برکنار یا پاکسازی شدند ولی رئیس‌جمهور آنان را در تیم خود یدک می‌کشد گویی عامدانه در پی اعاده حیثیت از ایشان است.

دوستان!

درباره عملکرد چهار ساله دولت آقای احمدی‌نژاد می‌توان کتابی قطور نگاشت. موارد فراوانی است که بعدها به‌طور مستند، من یا دیگران، خواهند نوشت. در یادداشت‌های چهار ساله اخیر وبلاگ من موارد فراوانی می‌توان دید. به این دلیل، برخی عناوین برگزیده را در صفحه اوّل وبلاگ خود به نمایش گذاشتم؛ اقدامی که مورد اعتراض شما قرار گرفت.

دوستان!

من یک روزه به این داوری نرسیدم. من دیگر به احمدی‌نژاد رأی نخواهم داد. هرگز!

شیراز

دوشنبه، 18 خرداد 1388، سه بامداد

 


*  بنگرید به مقاله «سعید امامی و دوستان نئونازی او» (روزنامه آفتاب امروز، چهارشنبه 27 بهمن 1378/ 16 فوریه 200، ص 7. مقاله فوق را، با تغییر عنوان و حذف مقدمه آن درباره سعید امامی، که به‌دلایل سیاسی انجام گرفت، از همان آغاز در وبگاهم قرار دادم با عنوان «رازهای پنهان صعود نازیسم» [1]

مقدمه‌ای که در روزنامه منتشر شد ولی در سایتم حذف کردم این است:

«آقای سعید امامی (اسلامی) در زمان تصدّی معاونت امنیت وزارت اطلاعات در جمع دانشجویان دانشگاه همدان سخنرانی ایراد کرده که در هفته‌های اخیر متن آن در برخی مطبوعات منعکس شده است. ظاهر این سخنرانی چهره فردی را نشان می‌دهد که گویا در برابر پدیده نفوذ صهیونیسم در فرهنگ جهانی سخت حساس و معترض است. او، از جمله، چنین می‌گوید: "کتاب‌های تاریخی را اگر واقعاً خوانده باشید، این بحث شش میلیون یهودی یک جفنگ تاریخی است. من یک سری از این دوست‌های نازی و نئونازی داشتم. کتاب‌های معتبر درجه یکی را در این رابطه برای من فرستادند. آخرین آماری را که خود یهودی‌ها جمع کرده بودند، 250 هزار نفر بود کل کشته یهودی‌ها در جنگ دوّم جهانی. در صورتی که می‌بینیم چند میلیون نفر در جنگ جهانی کشته شده است، ولی دنیا را شش میلیون یهودی کشته شده پر کرده است..." (ضمیمه گزارش فیلم، شماره 141، 15 دی 1378، ص 31) آنچه در نقل‌قول فوق از اهمیت فراوان برخوردار است و تعمق جدّی را می‌طلبد، تأکیدی است که نامبرده بر "دوستان نازی و نئونازی" خود کرده است. حیرت‌انگیزتر اینکه او این نکته را، در مقام معاون امنیتی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، در جمع دانشجویان اعلام می‌دارد و به این ترتیب این تصویر را القاء می‌کند که گویا "نازی‌ها و نئونازی‌ها" مخالفان واقعی و سرسخت صهیونیست‌ها و لذا دوستان و متحدان نیروهای معتقد به آرمان‌های انقلاب اسلامی هستند و نظرات و به تبع آن عملکرد سیاسی ایشان می‌تواند مثبت و مورد تأیید تلقی گردد. از سوی دیگر، آقای سعید امامی تلاش پژوهشی گسترده‌ای را که در سال‌های اخیر از سوی گروهی از فرهیختگان و روشنفکران و مورخان آزاداندیش و خوشنام دنیای غرب، که برخی از سرشناس‌ترین چهره‌های ایشان در زمره مبارزان و زندانیان ضدنازی دوران جنگ جهانی دوّم جای دارند، در جهت پیرایش تحریف‌های تاریخی آغاز شده، به جریان بسیار بدنام و مشکوک نازیسم و نئونازیسم نسبت می‌دهد. او بدینسان، رندانه، بر تبلیغات گسترده صهیونیست‌ها صحه می‌گذارد که گویا مورخان و محققانی که در جهت شناخت عملکرد شبکه مافیایی- صهیونیستی دنیای معاصر و مقابله با تحریفات تاریخی ایشان می‌کوشند، در زمره فاشیست‌ها و نئونازی‌ها جای دارند. نگارنده، در بررسی زیر- جدا از بحث‌های جاری مطبوعاتی درباره پدیده سعید امامی- می‌کوشد تا پیوندهای مشکوک فاشیسم و نازیسم را با کانون‌های دسیسه‌گر و صهیونیستی دنیای معاصر به اجمال نشان دهد.»

 بنگرید به یادداشت وبلاگ «یهودشناخت» که حاصل تفحص جدّی نویسنده وبلاگ فوق برای تعیین صحت و سقم این مطلب است. به علت اهمیت مسئله عین یادداشت ایشان را نقل می‌کنم:

«یکی از خوانندگان به‌نام مهدی...  در مورد مصاحبه مایک والاس با آقای احمدی نژاد ادعایی کرده بود که طبیعتاً پذیرفتن آن نیاز به بررسی داشت. از آنجا که نتوانستم هیچ متن کامل و ویرایش نشده ای از این مصاحبه در اینترنت پیدا کنم، منتظر ماندم تا تکرار این مصاحبه را که روز جمعه ساعت ??:?? از شبکه اوّل سیما پخش شد با دقتی بیش‌تر از قبل ببینم و بشنوم. جالب اینجاست که در گزارش سایت CBS News هم متن قسمت مورد نظر درج نشده است. گویا یا قضیه برایشان مهم نبوده است یا آقای مایک والاس بندی را که نباید به آب می‌داده به آب داده است. با دیدن دوباره مصاحبه متوجه شدم که متأسفانه ادعا حقیقت دارد و اتفاقی که مهدی به آن اشاره کرده بود در حدود دقیقه شصتم این مصاحبه تقریباً هفتاد و پنج دقیقه‌ای روی داد. و اما ادعای تأیید شده مهدی: «دیشب (25/ 5/ 1385) مصاحبه آقای احمدی‌نژاد با شبکه خبری CBS آمریکا پخش شد. نزدیک به پایان مصاحبه، مصاحبه کننده گفت: "علی‌رغم دشمنی که شما با یهودیان دارید تعدادی از دوستان شما [رئیس جمهور] یهودی هستند". احمدی‌نژاد پاسخ داد: "من چنین کسانی را نمی‌شناسم. شاید منظورتان خودتان هستید." مصاحبه کننده گفت: "البته که من یهودی هستم." احمدی‌نژاد ادامه داد: "ولی شما دوست قدیمی من نیستید ما تازه دوست شده‌ایم." مصاحبه کننده گفت: "نه! منظور من تعدادی از بهترین دوستان شماست." ولی مترجم چنین ترجمه کرد: "همه جای دنیا یهودی هست. شما هم در ایران یهودی دارید." و احمدی‌نژاد پاسخ داد: "بله که ما در ایران یهودی داریم. در مجلس هم یهودی داریم..." و خلاصه قضیه را ماست مالی کردند.»

ادعای مهدی که مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد، اما تکلیف ادعای مایک والاس چه می‌شود؟  اگر او دروغ گفته و قصد فتنه‌گری داشته است چرا به جای تکذیب، قضیه ماست مالی شده است و اگر ادعای او درست است اولاً باید مشخص شود این یهودیان که تعدادی از بهترین دوستان رئیس جمهور هستند کیستند؟ ثانیاً آیا رئیس جمهور از هویت یهودی آنها خبر داشته است یا خیر؟

پی نوشت مورخ ?? شهریور ????: پس از تشکیک برخی دوستان در صحت خبر فوق و سکوت رسانه‌های خبری در این مورد، تصمیم گرفتم که فیلم مصاحبه مایک والاس با آقای احمدی نژاد را پیدا کنم. خوشبختانه مؤسسه سروش سیما به دادم رسید و پس از واریز کردن سه هزار تومان ناقابل به حساب این مؤسسه توانستم این فیلم را به دست بیاورم. متأسفانه پس از دیدن دوباره فیلم ماستمالی کاری مترجم به تأیید دوباره رسید. اگر حال و حوصله‌ای بود، صدای بخش مورد نظر از مصاحبه را در اینترنت خواهم گذاشت تا دوستانی که در این قضیه شک دارند به یقین برسند...» [1]

 پی‌نوشت شهبازی (پنجشنبه، 21 خرداد 1388، 9 صبح): نویسنده وبلاگ «یهود شناخت» خواسته‌اند که جملات پایانی یادداشت را، که بیانگر تلقی ایشان از ماجرای فوق است، نقل کنم. تلقی ایشان چنین است: «البته این را هم بگویم که تحلیل شخصی بنده این است که مایک والاس قصد شیطنت داشته است. او خود یک یهودی صهیونیست است و منطقی نیست که یک صهیونیست بخواهد در مورد نفوذ پنهان یهودیان در حاکمیت یک کشور افشاگری کند. الا اینکه بگوییم قصد موذی گری و تخریب داشته است. سئوال من این است که چرا مترجم باید حرفهای مصاحبه کننده را آن هم در مصاحبه ای در این سطح، تغییر بدهد و جور دیگری ترجمه کند؟»

تلقی من این نیست. گمان می‌کنم برخی از نزدیکان احمدی‌نژاد در نهاد ریاست‌جمهوری، به تصوّر این‌که مایک والاس یهودی آمریکایی و پیرمردی کارکشته و «خودی» است، خام شده و در پیش از مصاحبه اصل و تبار خود را به او شناسانیده‌اند و مایک والاس در گفتگو «بند را به آب داده است.» به این دلیل بخش فوق در وبگاه شبکه خبری CBS سانسور شده. این تصوّر که احمدی‌نژاد نفهمید مایک والاس چه می‌گوید و تمام کاسه کوزه‌ها را بر سر مترجم شکستن درست نیست.