مهر مادرى نیز با تمام عظمتش حدّ و مرزى دارد و آیینه تشبیه را وسعت روى یار نیست ، بلکه بهتر آنکه بى پرده سخن رود و او آنچنان که هست ترسیم شود که اگر رفیق را محبّتى است از بیکران مهر او چشیده و اگر پدران را شفقتى است از جوشان لطف او جرعه اى نوشیده و مادران خود ذرّه نوش اقیانوس رأفت اویند اینان را به امام (علیه السلام) چه شباهتى است و سوزِ رأفت او را با گرمىِ مهر اینان چه مقارنتى .

این زمان ; وقت آتشفشانِ کوه عشق و محبّت است و گاه جوشش چشمه سار صفا و رأفت و هنگامه دستگیرى هر یک از امامان از امّت خویش مى باشد ، این است معنى : «سترگترین واژه خلقت یعنى امام

همان به که او را بى نقاب نگریستن ، تا هر کس به همّت خود خوشه اى چیند و به قدر معرفتش جلوه اى بیند ، اینجاست که امام (علیه السلام) از تشبیه و استعاره سر باز زده ، شأنى از شئون لطفش را بیان مى کند و حرفى از الفباى عشقش را بر ملا مى سازد که : امام پناه بندگان است در آن واقعه بزرگ و ترس آورى که همه در فکر خویش اند ; آنجا که ملاذ و پناهى نیست ; آنجا که دریاىِ ژرفِ عطوفتِ مادر نیز به گل مى نشیند ، آن واقعه اى که خدا آن را از هر داهیه اى هولناکتر و از هر تلخى تلختر مى نامد : «یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَة عَمّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْل حَمْلَها وَتَرَى النّاسَ سُکارى وَما هُمْ بِسُکارى وَلکِنَّ عَذابَ اللهِ شَدیدٌ» 1

روزى که مادران شیرده فرزندان شیرخوار خود را فراموش مى کنند و زن آبستن حمل خود را (از ترس) ساقط مى کند و مردم را مست و بى هوش مى بینى ولى آنها مست نیستند ولى عذاب الهى شدید است .

 امام اینجا پناه مردمان است ، اینجا که گرمى تمام محبّتها به سردى مى گراید و همه از یکدیگر فرار مى کنند .

«یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ وَاُمِّهِ وَأَبیهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنیهِ» 2

روزى که مرد از برادر و مادر و پدرش و از همسر و فرزندانش فرار مى کند .

 این زمان ; وقت آتشفشانِ کوه عشق و محبّت است و گاه جوشش چشمه سار صفا و رأفت و هنگامه دستگیرى هر یک از امامان از امّت خویش مى باشد ، این است معنى : «سترگترین واژه خلقت یعنى امام (علیه السلام) »

 از کتاب: مهر بیکران؛ صفحه  25 ؛ سید حسن شاه آبادی