اسلام دین اعتدال است ، یعنى در کارها از افراط و تفریط دورى کـرده و هم دین جامع و همه جانبه است و از یک بعدى شدن ما را برحذر داشته است .زیرا اسلام ، دیـن فطرت است و فطرت هم گرایش هاى مختلف دارد .

1 ) یک بعدى معرفى کردن دین

یک بعدى معرفى کردن دین مى تواند یکى از عوامل گریز از مذهب و ایمان مذهبى باشد .

گاهى چنین وانمود مى شود که رسالت شریعت الهى ، فقط این است که انسان را متوجه عالم باطن نماید ، لـذا دین و مذهب کارى به امور زندگى ندارد ، بلکه آمده تا فقط ما را متوجه آخرت کند و مسائل غـیـبـى را بـراى ما بیان نماید و کسانى که مى خواهند در این مسیر قرار گیرند ، نباید توجهى به مـسـائل زندگى و امور آن داشته باشند .

در نتیجه مومن ترین اشخاص ، بى توجه ترین آنها به امور زندگى است .بـه قـطـع این چنین برداشتى زمینه و عامل مهمى براى گریز افراد ، به خصوص جوانان از دین و ارزش هاى مذهبى مى شود .متاسفانه عده اى که با روح اسلام بیگانه هستند ، این مکتب حیات بخش را ایـن چنین معرفى مى کنند ، اما اگر ما بدون واسطه به سراغ خود دین برویم و به منابع اسلامى رجوع کنیم ، مى بینیم مطلب کاملا برعکس است ، یعنى همان گونه که اسلام ما را متوجه آخرت و امـور غـیـبـى مـى کند ، دستورهایى هم براى امور زندگى دارد.

اسلام ، آخرت بدون زندگى یا زندگى بدون آخرت را نمى خواهد ، همان گونه که روح بدون جسم و جـسـم بدون روح را نمى پذیرد .اسلام هم دین اعتدال است ، یعنى در کارها از افراط و تفریط دورى کـرده و هم دین جامع و همه جانبه است و از یک بعدى شدن ما را برحذر داشته است .زیرا اسلام ، دیـن فطرت است و فطرت هم گرایش هاى مختلف دارد .

لذا اسلام که دین خداست ، همه جانبه اسـت و جز این هم نمى تواند باشد ، زیرا نظام تشریع که کتاب الهى است و نظام تکوین که فطرت انـسانى است ، همه از یک مبدا صادر شده و هیچ گاه از یک مبدا نورانى ، دو چیز متضاد نمى تواند صادر شود.

قسمتى از دستورهاى اسلامى مى تواند گواه خوبى بر توجه خاص دین به زندگى باشد از جمله :

بهداشت جسم : در تعلیمات اسلامى به ما دستور داده اند که بهداشت جسم را به دقت رعایت کنیم و از کارى که موجب ضرر به جسم است خوددارى نماییم ، از این رو از واجبات الهى هم مانند روزه آن جـا کـه مـضر به بدن باشد منع شده است .

در آثار اسلامى ، دستورهایى وارد شده که توجه این دین را به بهداشت جسم مى رساند ، از جمله این که به ما دستور داده اند که :

* دندان هاى خود را مسواک کنید که این کار، دهان را خوشبو، حافظه را افزون ، خدا را راضى و لثه را محکم مى کند.

* در ظرف شکسته و ترک خورده چیزى نخورید.

* ما بین غذا، زیاد آب ننوشید.

* از پرخورى دورى نمایید که جسم را بیمار و قلب را مریض مى کند.

* فقط وقتى اشتها دارید غذا میل کنید و هرگز با شکم سیر غذا نخورید.

* در خوردن غذا عجله ننمایید.

* از حوله ، شانه و مسواک دیگران استفاده نکنید.

و بسیارى دیگر از دستورهاى بهداشتى که در کتب احادیث جمع شده است و بیان آنها خود کتابى مستقل و قطور مى طلبد.

نظافت و آراستگى : اسلام اهمیت زیادى براى نظافت و آراستگى ظاهرى قائل است .پیامبر اسلام ر کـه بـهترین الگو براى مسلمانان است ، به این اصل توجه خاص داشته و همیشه به آن عمل نموده است .دستورهاى زیادى در باره استعمال بوى خوش ، شانه کردن ،رنگ کردن مو، انگشتر به دست کردن که مصداقى از نظافت و آراستگى است وارد شده است ، از جمله : امام صادق (ع) مى فرماید:

رسول خدا براى بوى خوش ، بیش از غذا خرج مى کرد. همچنین امام باقر(ع) مى فرماید:رسـول خدا از هر راهى که عبور مى کرد ، از بوى خوشى که از ایشان مانده بود هر کس که از آن جا مى گذشت مى فهمید که آن حضرت ، از این جا عبور کرده است .نمونه دیگر از آراستگى ظاهر، شانه کردن است .پـیـامـبر اسلام ، همیشه موهاى خود را شانه مى کرد و گاه مى شد که براى صاف کردن مو به آب نگاه مى کرد و مى فرمود:

خداوند دوست دارد وقتى بنده اش به دیدار دوستان مى رود خود را بیاراید.

 کـار و کـسـب حلال : از آن جا که اسلام دین زندگى است ، داشتن کار و کسب حلال را از عوامل زنـدگـى سعادتمندانه مى داند .اسلام براى کار کردن ، قداست خاصى قائل شده است تا آن جا که در ایـن دیـن مـقـدس ، تلاش براى کسب روزى حلال و اداره خانواده ، پاداش جهاد در راه خدا را دارد .
اسـلام ، عنایت دارد که مسلمانان اهل کار و تلاش باشند تا هم زندگى شرافتمندانه و خوبى داشته باشند و هم طفیل زندگى دیگران نباشند.

مـجالس شادى : از آن جا که اسلام به تمام خواسته هاى طبیعى بشر توجه دارد، به ما دستور داده اسـت که در مجالس شادى ، مانند مراسم ازدواج و عروسى ، مراسم جشن تولد، مراسم برگشت از مکه معظمه و مراسم میلاد پیامبر و امامان شرکت کنیم و سعى کنیم این محافل ، خالى از گناه و زشـتـى هـا بـاشـد .

آنـچـه کـه بـاعـث شده است افراد مومن و دیندار به این مراسم ها بى رغبت گـردنـد ،رعـایـت نکردن شوون اسلامى در آنهاست ، اما اگر این مجالس به طرز اسلامى و سالم بـرگزار شود ، شرکت در آن ، کارى ممدوح و پسندیده و مورد رضاى الهى است .

اسلام انسان را از شـرکت در مجلس شادیى که سالم باشد منع نکرده است و هیچ آیه یا روایتى یا عمل هیچ کدام از امامان و پیشوایان دینى ، دال بر منع این گونه مجالس نیست .

تـوجـه به غرایز مادى : اسلام حین توجه به غرایز معنوى و بعد ملکوتى آدمى ، به غرایز مادى انسان نـیـز عـنـایـت کـرده اسـت .در اسلام از بین بردن غرایز مادى ، ممنوع است و اساسا چنین کارى نمى تواند معنایى داشته باشد ، زیرا خالق هستى این غرایز را براى کشش انسان به هدف هاى مورد نظر قرار داده است و از بین بردن آن ، یعنى مبارزه با خلقت و مخالفت با نظام تکوین الهى .

غـریـزه جنسى ، غریزه محبت به فرزند ، محبت به همسر ، علاقه به زندگى راحت و آرام ، علاقه به امـور دنـیوى ، مانند ثروت و رفاه در حد طبیعى و بسیارى از غرایز دیگر به طور تکوینى در وجود انسان قرار داده شده است .

لازمه سلامت روح ، این است که این غرایز به طور طبیعى اشباع شوند و اسـلام هـم که دین زندگى است به این غرایز توجه کرده است و از بین بردن آن را شدیدا محکوم نـمـوده و کـسـانى که به نام دین و مذهب ، این غرایز را سرکوب مى کنند مورد سرزنش قرار داده است و روایات زیادى شاهد این مطلب است.

از جمله این که :

سـه نفر زن خدمت پیامبر اسلام آمدند .یکى از آنها گفت : یارسول اللّه ! شوهر من تصمیم گرفته اسـت دیـگر با زن معاشرت نداشته باشد .زن دیگر گفت : یا رسول الله ! شوهرم تصمیم گرفته است که دیگر گوشت نخورد .و زن سوم گفت : یا رسول الله! شوهر من تصمیم گرفته است که دیگر بوى خـوش اسـتـعـمـال نکند .

پیامبر اسلام از شنیدن این جریان ، غضبناک شدند ، دیدند فکر انحرافى مى خواهد در بین مسلمانان رواج یابد.بـى وقـت بـه مسجد آمدند . وقتى به مسجد آمدند از بس عجله داشتند ، عباى مبارک روى زمین کـشـیـده مـى شد .یک طرف عبا روى دوش پیامبر و یک طرف دیگر روى زمین کشیده مى شد.دسـتـور دادنـد مـردم جـمـع شوند .

مردم به مسجد آمدند . پیامبرر روى منبر رفتند ، ایستادند و فـرمودند:

 شنیدم یک فکر انحرافى در میان اصحاب من پیدا شده است ، این چه روش غلطى است کـه در مـیـان مـسلمان ها پیدا شده است ، من که پیغمبر هستم گوشت مى خورم ، از غذاى لذیذ استفاده مى کنم ، لباس خوب مى پوشم ، عطر استعمال مى نمایم ، با زن معاشرت و مباشرت دارم و آن کس که روشش روش من نباشد از من نیست .

از آنچه در این قسمت گفته شد، معلوم گشت اسلام حین متوجه کردن ما به عالم غیب و حیات جـاویـد بـه زندگى هم فرامى خواند .علاوه بر امور فوق توجه اسلام به دید و بازدیدها، پیشرفت و تمدن ، مسافرت و تفریح سالم و بسیارى از امور دیگر، مبین توجه اسلام به زندگى است .
غرق شدن در هواهاى نفسانى و شهوات شیطانى ، دل را تاریک و به تدریج نسبت به ارزش هـاى مـعنوى بى رغبت مى کند .ارزش هاى مذهبى و هواهاى نفسانى ، مانند مشرق و مغرب اسـت که نزدیک شدن به هر کدام ، دورى از دیگرى را همراه دارد.

2 ) غرق شدن در شهوات نفسانى

فـرو رفـتـن در لـجن زار زشتى ها و شهوات نفسانى ، از عوامل دورى از ایمان مذهبى و ارزش هاى دینى است .

بـدون شـک ، مـذهب ریشه در فطرت انسان دارد و عامل اتصال آدمى به عالم غیب و مبدا هستى اسـت .مذهب ، انسان را دعوت به نور و زیبایى مى کند .به یقین کسانى مى توانند مذهب را بپذیرند کـه در مـسـیـر نـور و زیـبایى باشند و روحشان آمادگى و شایستگى لازم را داشته باشد .ایمان ، ارزش هـاى مـعـنـوى ، خـداپرستى و توحید، بذرى است که در هر زمینى نمى روید، بلکه زمینى شایسته ، لازم است تا بتوان بذر توحید و ایمان را در آن کاشت و از درخت پر برکت آن بهره ها برد.

بـدون شـک ، غرق شدن در هواهاى نفسانى و شهوات شیطانى ، دل را تاریک و به تدریج نسبت به ارزش هـاى مـعنوى بى رغبت مى کند .ارزش هاى مذهبى و هواهاى نفسانى ، مانند مشرق و مغرب اسـت که نزدیک شدن به هر کدام ، دورى از دیگرى را همراه دارد ، بنابراین گاهى عامل دورى از مـذهـب ، کثرت گناه ، معاصى و زشتى هاست ، زیرا کسانى که در زشتى ها غرق مى شوند، حق در نظرشان باطل و باطل در نظرشان حق جلوه مى کند .

پس به جوانان توصیه مى شود که به شدت از زشـتـى هـا و گـناهان بپرهیزند تا سرزمین روحشان استعداد رشد بذر توحید و ایمان را از دست ندهد.

 

منبع : برگرفته از کتاب " آنچه یک جوان باید بداند "