با سلام

خیلی معروف است و بارها شنیده ایم،شاید از کثرت شنیدن است که راحت از کنار آن رد می شویم!معمار زندگی ما خودمان هستیم، اگرچه هستند عوامل متعددی که نقش پررنگی در این میانه دارند اما نمی توانند نقش اصلی را در جیدمان زندگی ما داشته باشند.پایه و شناژ زندگی در جوانی بسته می شود.در ساختمان و مسکن نقش مهندس ناظر مهم است لیکن بیش از آن نقش صاحبخانه مهم تر است.سازنده خانه است که تصمیم دارد خانه محکم بسازد و در این راه ولو از برخی غیر ضروریات چشم بپوشد لیکن تن به برخی تصمیمات نابخرد نمی گیرد.

خانه هم تا زمانی که حوادث طبیعی پیش نیامده معلوم نیست چکاره است و چقدر بادوام ساخته شده است.برخی سازندگان مهندس ناظر را دور می زنند حال یا با پول یا رشوه و....

سازنده خانه زندگی، خودمان هستیم و خداوند مهندسین ناظری را برایمان فرستاده تا قواعد و قوانین ساخت یک شخصیت ایده آل را به ما بیاموزند.حال ما چه می کنیم؟

چقدر در ساخت شخصیت خودمان به قوانین پایبندیم؟تا بحال چند بار کاربلدمان را دور زده ایم؟ برگردیم به ضرب المثل اول:

خشت اول چون نهد معمار کج        تا ثریا می رود دیوار کج

حال همزمان به این شعر توجه و رابطه معنادار آن با شعر بالا

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است     ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار

در جوانی خشت اول را انسان باید درست  بنا بگذارد و الا دیوار کج خواهد شد و باز معرف حضورمان است که بار کج به منزل نمی رسد.این روزها خیلی ها رابطه ها را ریاضی صرف می دانند و دو ضرب در دو را چهار میدانند و تمام تلاششان مصروف در پارو کردن پول است به هر قیمتی شده ولو دور زدن یا خریدن مهندس ناظر.فقط باید بدانیم این دور زدن او نیست گول زدن خود است.