«رضاخان می خواست یک قبرستان در شهر قم را خراب کند. هرشب به نیروی نظامی که در آن شهر بود تلگراف می زد که برو و یک سنگ قبر را خراب کن! درواقع میخواست عکس العمل مردم را ببیند. اما وقتی می بیند مردم اعتراضی نمی کنند می‌گوید برو و همه قبرستان را خراب کن و به جای آن درخت بکار. در واقع ما باید حواسمان را جمع کنیم چرا که این جریان سنگر به سنگر جلو می آید. اگر همان روز اول یک فریاد بلند زده می شد امروز این اتفاق ها نمی افتاد.»

این روزها حواسمان هست که به شیوه رضاخان قلدری دارند با ما رفتار می کنند؟

1-    1- در بحث حجاب عده ای روسری ها را از سر برداشته و در مجامع عمومی و خیابان تردد می کنند تا سطح اقبال عموم را بسنجند تا در صورت عدم اعتراض به کار خود ادامه دهند.

     2-به درمانگاهی برای تزریقات مراحعه کردم .فرد تزریقاتی یک خانم محترمی بودند و وقتی سوال کردم تزریقاتی آقا ندارید ابتدا خیلی خونسرد پاسخ دادند و وقتی با اعتراض من روبرو شدند مرا به خواندن اطلاعیه ای در تابلو فراخواندند.روی آن تابلو نوشته شده بود از این که نمی توانیم به دلایل مختلف همزمان از تزریقاتی آقا و خانم استفاده کنیم عذرخواهی نموده و در صورت اعتراض با مدیر درمانگاه تماس بگیرید.

آن چه برایم جالب بود این که شاید در طول روز عده زیادی به آن درمانگاه مراجعه و تزریقات خود را انجام می دهند بدون هیچ سوال یا اعتراضی و این باعث شده بود تا مدیر درمانگاه به راحتی مسئله را حل شده بداند.و برای جلوگیری از هرگونه شائبه آن اطلاعیه را در تابلو نصب تا وقتی امثال من مراجعه کنند بتواند شانه از بار مسولیت خالی کند.

جالب تر این بود که خانم تزریقاتی می گفت شما اولین نفری هستی که معترض هستید و روزانه صدها نفر مراجعه و تزریقات خود را انجام می دهند.

حال فکر کنید اگر فرمایش مقام معظم رهبری در مورد امر به معروف و نهی از منکر در جامعه عملی شود چقدر زیبا این فریضه انجام و در صورتی که عمل نشود راه مان همین است که در آن به تردد مشغولیم البته به معنای غفلت آن.

مطمئن هستم خواننده محترم درک کرده که این دو فقط مصداقی برای سخن بود و لاغیر