با سلام
این روزها اگر دستی بر شبکه های اجتماعی داشته باشی با انبوه ویدئوهایی برخورد می کنی که در انواع و اقسام فرهنگ ها سطل آب یخی را خود یا دیگران بر سر آنان می ریزند و بعد از آن ، سه نفر را دعوت می کنند تا این کار را انجام دهند.
مبتکران کارزار یادشده که خود به اسکلروز جانبی آمیوتروفیک، یک بیماری دستگاه عصبی، مبتلا هستند، از قبل گفته بودند که هر کس به کارزار دعوت شود، اما ظرف 24 ساعت یک سطل آب یخ روی خود خالی نکند، باید 100 دلار به حساب بنیادی برای مبارزه با بیماری یادشده بپردازد. هدف از این کارزار آگاهیرسانی در مورد این بیماری و همچنین جمعآوری پول برای حمایت از تحقیقات در مورد آن است.
کسی که به کارزار دعوت میشود، در برابر دوربین آب یخ به سر میریزد و در ادامه سه نفر دیگر را به کارزار دعوت میکند. البته بسیاری از چهرههای شناختهشده هم سطل آب به سر ریختند، هم کمک مالی کردند.
تا کنون افراد مشهور زیادی از جمله مارک زاکربرگ، بیل گیتس، استیو بالمر، تیم کوک، فیل شیلر، جف بروس و دکتر دره با انتشار ویدئوهایی این کار را انجام دادهاند. بیل گیتس به درخواست مارک زاکربرگ و دکتر دره هم به درخواست تیم کوک این کار را انجام دادهاند. از ورزشکارانی که این کار را انجام دادهاند میتوان به مارسلو، رونالدو، نیمار، لبرون جیمز، جرارد، مسی، پیکه و خیلی از ورزشکاران دیگر اشاره کرد. گفته میشود باراک اوباما درخواستی که از او برای این کار شده است را رد کرده و در عوض 100 دلار به بنیاد ALS کمک کرده است.
دلیل اصلی فراگیر شدن این کمپین این است که افراد مشهور با قدرتی که دارند میتوانند به راحتی یک موج خبری بزرگ راه بیندازند و همهی توجهها را به سمت یک موضوع جلب کنند. موضوع اصلی این کمپین هم بیماری ALS است. البته میتوان این کار را زمینهساز کمپینهای خیریهی دیگر برای بیماریهای نادر و صعب العلاج دانست که این کمکهای مالی صرف تحقیق و جستجوی روشهای درمان این بیماریها خواهد شد.
این حرکت که از خارج از کشور ما با امثال جناب علی کریمی به مملکت ما راه پیدا کرده با نظرهای متفاوتی روبرو شده و حتی امروز که برایتان می نویسم بازیگر لبنانی سطل خاکی را بر سرریخته و عنوان کرده حال که در غزه خاک بر سر کودکان فلسطینی می ریزند و ساختمان بر سرشان خراب می کنند ما هم خاک بر سر می ریزیم.
این حرکت که قدرت رسانه های اجتماعی را به رخ ما کشیده ،دارای پیامهای بسیار زیادی برای ماست.البته جای تاسف است که با وجود در اختیار بودن این قدرت اکنون ما نتوانسته ایم طرح های ابداعی برای انتقال پیام بدین صورت بدهیم.
بعد از گذشتن چند سال و قرار گرفتن این قدرت و ابزار در اختیار اکثر جوانان و نوجوانان اکنون زمان آن رسیده است تا ضمن شناسایی صحیح قدرت و خطرها از این نسل پرتلاش خواسته شود از این ابزار استفاده و در رساندن پیام خود به دیگران بویژه در سطح بین المللی اقدام کند.
البته این نکته را هم بگویم که ضرب المثل معروف را از یاد نبریم که «آدم را سگ بگیره اما جو نگیره»برخی را به راستی جو گرفته و با وجود شخصیت سازی خود در عرصه های هنری و ورزشی ،انسان به پوچ بودن شخصیت آن ها پی می برد.
امروز برای انتقال پیام ابزارهای مختلفی در دست است و قرار نیست میلیون ها هزینه تا پیام به سطح جهان برسد گرچه معتقدم استفاده از این ابزار تا جایی برای ما فراهم است که به خطوط قرمز دشمن وارد نشویم و الا محرومیت از آن را به دنبال خواهد داشت.