با سلام

مردی به درک واصل شده و دو رفتار متناقض بروز داده می شود.در طرفی از دنیا برایش پیام تسلیت و ابراز همدردی و القاب مرد صلح و صفا داده می شود و در طرفی برای مردنش در بین مردم شیرینی می دهند و شادی می کنند و از اینکه قصاب کودکان و زنان به درک رفته هورا سر می دهند!

به راستی معنای این تناقض چیست؟چرا باید نوع فهم در دو طرف دنیا در این دهکده جهانی به اندازه فاصله فیزیکی بلکه بیشتر باشد؟همه امر در این نکته خلاصه می شود که مفهوم حق و باطل دقیقا همین است.

 

تسلط رسانه ای ایادی غرب ستیز باعث شده تا مفهوم واقعی حق و حقیقت طلبی امروز برعکس، مصداق سازی شود. حکومت های ظالم بتوانند با استفاده از این قدرت خود را عین عدالت جلوه دهند و این امر تازه ای نیست و تاریخ ما حداقل مملو از این امور است.

فقط گوشه ای از جنایت آریل شارون را از زبان دیوید هرست، نویسنده کتاب "تفنگ و شاخه زیتون؛ ریشه‌های ناآرامی‌ها در خاورمیانه" که به‌عنوان خبرنگار در زمان نسل‌کشی صبرا و شتیلا در بیروت حضور داشت با هم مرور کنیم:او مشاهداتش را این‌گونه در کتاب خود آورده است: اولین واحد شامل 150 شبه‌نظامی فالانژیست از در اردوگاه شتیلا وارد شدند که گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز به‌همراه داشتند. قتل‌عام به‌مدت 38 ساعت شروع شد و حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلی‌ها ادامه داشت: آنها به‌زور وارد خانه‌های مردم شده فلسطینی‌های در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژها بعضاً قبل از کشتن آنان را شکنجه می‌دادند، چشم‌های‌شان را درمی‌آوردند، زنده زنده پوستشان را می‌کندند، شکمها را می‌دریدند، به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز می‌کردند و بعد سینه‌های‌شان را می‌بریدند و در آخر به‌ضرب گلوله آنها را از پا درمی‌آوردند. بچه‌ها را از وسط دوشقه می‌کردند و مغزشان را به دیوار می‌کوبیدند. در حمله به بیمارستان عکا تمام بیماران را روی تخت خود کشتند. دست بعضی را به ماشین می‌بستند و در خیابان‌ها می‌کشیدند، دستهای فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد. اجساد مردم تا چند روز بر زمین مانده بود و گربه‌ها از گوشت آنها می‌خوردند و آن‌قدر وحشی شده بودند که به مردم زنده نیز حمله می‌کردند زیرا به خوردن گوشت انسان عادت کرده بودند  .

با فرا رسیدن شب اسرائیلی‌ها با نصب نورافکن در ارتفاعات مشرف بر اردوگاه آن را مثل روز روشن کردند تا در قتل‌عام وقفه نیفتد. از فردای آن روز سربازان شارون خود وارد اردوگاه شدند و قصابی را کنار مزدوران مارونی تا 8 صبح روز بعد پی گرفتند. شارون که از این تفریح سبعانه سرمست شده بود خودش هم چند نفری را کشت. با این‌که بعدها او گفت گزارشی از قتل‌عام داخل اردوگاه به دست او و ایتان نرسیده است اما اسناد منتشر شده حکایت از دستور تمدید حضور نیروهای اسرائیلی و فالانژ در آن محدوده صادر شده است  . »