مهمتر از دانستن شرح حال زندگی أئمه اطهار علیهم السلام و این که جزئیات شناسنامه ای آنها چه بوده است، این است که از زندگانی و روش آنها به یک تاریخ تحلیلی دست یابیم  .

انسان متفکر به مطالعه سطحی تاریخ اکتفا نمی نماید و سعی می نماید با غور و تعمق در اطراف وقایع تاریخی به تحلیلی جامع و واقع نگر و به دور از خرافات و گرایشات دست یابد 

این حرف که  :

« ما معصوم را در زمینه رهبری جامعه نمی توانیم الگوی خود قرار دهیم چرا اگر کسی بگوید چون امام حسین  - علیه السلام - قیام نمود ما هم باید قیام نماییم این اشکال پیش خواهد آمد که امام حسن - علیه السلام - نیز صلح کرد پس چرا ما صلح نکنیم و اساسا ما نمی توانیم معصوم را الگوی خود قرار دهیم چرا که دچار تناقض می شویم » (1 ?( .

به هیچ وجه گفتنی نیست چرا که اگر معصوم را الگو قرار ندهیم پس چه کسی را الگو قرار دهیم و انسان بدون الگو نیز با چهارپایان تفاوتی ندارد  !!

بی چون و چرا و بدون هیچ شکی، صلح امام حسن علیه السلام  و قیام امام حسین علیه السلام  هر کدام به دلیل اقتضای زمان و شرایط هر یک از آن دو بزرگوار بوده است بلکه می توان ادعا نمود قاطبه شیعه بر این باورند که   :

« همه معصومین ما نور واحدند اگر امام سجاد علیه السلام  یا امام جواد علیه السلام  یا هر یکِ دیگر از آن بزرگواران در شرایط امام حسین علیه السلام  قرار می گرفتند قطعا دست به قیام می زدند و از بیعت با یزید سر باز می زدند و اگر امام حسین علیه السلام  در شرایط سائر آن بزرگواران قرار می گرفت مثل آنان موضع گیری می نمود چنانچه در زمان امام حسن علیه السلام  به همراه او صلح با معاویه را امضا نمود و حتی بعد از شهادت امام مجتبی علیه السلام  نیز امام حسین علیه السلام  به آن صلح نامه وفا دار ماند و در ده سالی که امامت آن بزرگوار با معاویه مقارن بود آن حضرت دست به قیام بر ضد او نزد چرا که هم صلح نامه امضا نموده بود و هم  شرایط قیام نبود   ».

این دو امام با هم تفاوت نداشتند هر دو امام بودند چه قیام می کردند که هر دو کردند و چه قعود که باز هر دو قعود نیز داشتند بلکه می توان گفت این خلفا بودند که با یزید تفاوت داشتند این بنی عباس بودند که با بنی امیه تفاوت داشتند و این یاران امام حسن علیه السلام بودند که با یاران امام حسین علیه السلام تفاوت داشتند

بی شک ویژگی امام حسین علیه السلام  در قیام کردن مربوط به شخص ایشان نبود بلکه منوط به شرایط زمان وی بود یعنی قیام آن حضرت به این دلیل نبود که چون شجاعتشان مثلا از سائر ائمهم علیه السلام بیشتر بود این کار را انجام دادند یا چون دلبستگیشان به دنیا کمتر بود یا چون روحیه شهادت طلبی ایشان بیشتر بود و بقیه مثلا کنج عافیت طلبیده بودند معاذ الله برای توضیح بیشتر باید بگوییم که خود امام حسین علیه السلام  در ردّ بیعت یزید می فرمایند  :

« زنا زاده پسر زنا زاده من را بین شمشیر و ذلت مخیر نمود هیهات منا الذلة یأبی الله ذلک لنا و رسوله و حجور طابت و طهرت »

این جملات معروف تر از آن است که نیاز به ارائه سند و منبع داشته باشد حال خوب در این جملات دقت شود آن حضرت می فرماید خدا برای « ما » نمی پسندد که تن به ذلت دهیم خوب توجه شود نمی فرماید "برای من" بلکه می فرماید "برای ما" یعنی برای ما خاندان ذلت پسندیده نیست یعنی فرقی بین من و امام حسن علیه السلام نیست.

باز وقتی می فرمایند: « هیهات منا الذلة » به صیغه مع الغیر می فرمایند یعنی از ما خاندان ذلت دور است نه فقط از من و بعد می فرمایند آن دامنی که من از آن دامن به دنیا آمده ام به من چنین اجازه ای نمی دهد که به بیعت با یزید تن دهم. خب مگر امام حسن علیه السلام  از همان دامن به دنیا نیامده است.

امام حسین علیه السلام  در جواب نامه کوفیان که در ارشاد مفید موجود است فرمود: اگر امام قیام نکند امام نیست خوب مگر امام حسن علیه السلام امام نبود و مگر امام حسن علیه السلام در شجاعت چیزی از امام حسین علیه السلام کم داشت. مگر همو نبود که وقتی محمد بن حنفیه از زدن به دل لشگر کم آورد امام علی علیه السلام  پرچم را از دست او گرفت و به امام حسن علیه السلام داد و فرمود: علت تفاوت این دو تفاوت مادرانشان با یکدیگر است. و مگر امام حسن علیه السلام  در زمان حیات مبارکشان چندین جنگ انجام ندادند و مگر در ساباط جانباز نشدند و مورد اصابت زخم در ران مبارک خود نشدند !!!

آری صلح امام حسن علیه السلام به علت شرایط ویژه ای بود که شیعه در آن زمان پیدا نموده بود و خطر انقراض و نسل کشی آن را تهدید می نمود و این خطر در زمان سائر ائمه علیهم السلام  مثل امام سجاد علیه السلام  و امامان بعد از ایشان نیز وجود داشت پس این دو امام با هم تفاوت نداشتند هر دو امام بودند چه قیام می کردند که هر دو کردند و چه قعود که باز هر دو قعود نیز داشتند بلکه می توان گفت این خلفا بودند که با یزید تفاوت داشتند این بنی عباس بودند که با بنی امیه تفاوت داشتند و این یاران امام حسن علیه السلام بودند که با یاران امام حسین علیه السلام  تفاوت داشتند چرا که خود امام حسین علیه السلام فرمود: "من در تمام دنیا اصحابی با وفا تر و نیکو کار تر از اصحاب خود نمی شناسم" لکن اصحاب امام حسن علیه السلام  به او می گفتند یا مذل الم?منین اما اصحاب امام حسین علیه السلام  به او می گفتند اگر هزار بار کشته شویم و در راه تو قطعه قطعه شویم دست از یاری تو بر نمی داریم اما اصحاب امام حسن علیه السلام با کمی درهم و دینار صحنه را به نفع معاویه خالی می نمودند !!!!

همه معصومین ما نور واحدند اگر امام سجاد علیه السلام یا امام جواد علیه السلام یا هر یکِ دیگر از آن بزرگواران در شرایط امام حسین علیه السلام قرار می گرفتند قطعا دست به قیام می زدند و از بیعت با یزید سر باز می زدند و اگر امام حسین علیه السلام در شرایط سائر آن بزرگواران قرار می گرفت مثل آنان موضع گیری می نمود چنانچه در زمان امام حسن علیه السلام به همراه او صلح با معاویه را امضا نمود

اساسا شیعه در یکی از اعتقادات کلیدی که با سائر مسلمانان تفاوت ویژه ای پیدا می نماید تمامی احکام را تابع مصالح و مفاسد می داند و هیچ حکمی را با تعبد صرف و محض ثابت نمی داند گرچه ممکن است آن مصالح و مفاسد در بعضی از مواقع برای عموم قابل درک نباشد و به عبارت دیگر شیعه قائل به حسن و قبح عقلی است و معتقد است خداوند هر کاری که انجام می دهد و هر حکمی را که تشریع می نماید از جهت رعایت مصالح و مفاسد آن را انجام می دهد پس ائمه علیهم السلام نیز که از طرف خداوند مأمور به اصلاح جامعه و سوق دادن آن به سمت صلاح و فلاح می باشند نیز از این قاعده مستثنی نیستند و قیام و قعود آنها گزاف و گتره ای وح ساب ناشده نمی باشد بلکه بر اساس محاسبه زمان و مکان و شرایط می باشد گرچه محاسبه آنان با محاسبه انسانهای عادی تفاوت دارد و متصل به منبع غیب و وحی می باشند لکن در نبود معصوم برای انسانهای عادی همان محاسبه خودشان حجت است البته نه برای تشریع احکام بلکه برای اجرای احکام الله!

بحث در این زمینه بسیار عمیق و دامنه دار است که این مختصر از عهده آن بر نمی آید و خواننده محترم را به پیگیری این بحث عمیق در آثار بزرگانی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری و شهید مطهری و آیت الله مصباح توصیه می نماییم.