با سلام

گاهی مواقع از سر ندانستن مورد یا مسئله ای یا حداقل اطلاعات کم خودمان نسبت به موضوعی اظهار نظر کارشناسی انجام می دهیم که با کمی دقت و تامل در آن پی خواهیم برد راه نوعی انحراف را خودمان با دست خودمان باز کرده و بعدهانیز نخواهیم توانست کسی را مقصر آن بدانیم.

تا بحال شده است ازتان خواسته باشند مثلا فیلم دوبله نشده یا بازیرنویس فارسی را با فرزند یا نزدیکان ببینید؟عکس العمل شما نسبت به آن درخواست چه بوده است؟برایم خیلی مهم است که پاسخ اولیه شما چه بوده، لیکن اگر موارد ذیل را عمل کرده اید به خود ببالید و الا فکر کنم باید کمی تجدید نظر داشته باشید.

ابتدا باید از محتوای فیلم کمی اطلاعات پیدا کنید تا موضوع دستتان بیاید.گاهی مواقع برخی کارها یا فیلم ها و...اگرچه دارای موضوعی مناسب هستند اما استفاده از وسایل خطرناک یا مستهجن هدف را خدشه دار کرده است.

وجود چند صحنه کوتاه در فیلم برایتان مهم بوده است یا خیر؟یا به راحتی گفته اید این فیلم هدف خوبی را دنبال کرده یا مضامین خوبی را مطرح نموده، حالا دیدن چند صحنه ناموزون کوتاه اهمیتی ندارد.

این جا اولین خطای شماست.کوتاه بودن این صحنه ها هرگز نخواهد توانست توجیه دیدن این فیلم برای شما باشد.چرا؟

به این داستان خوب توجه کنید:دو نو جوان از پدرشان پرسیدند آیا می  توانند برای دیدن یک اجرا به تئاتر روند که همه دوستانشان نیز این فیلم را دیده  بودند.پدر بعد از خواندن چند انتقاد از فیلم در ایتنرنت درخواست آنها را رد کرد.
پدر پاسخ داد:چون فیلم فرهنگ برهنگی و بداخلاقی را نشان می دهد و اینکارها را به عنوان یک رفتار معمولی وقابل قبول به نمایش می گذارد."
دونوجوانگفتند:اما پدر این دو بخش قسمت های کوچکی از فیلم هستند!این چیزی است که دوستانمانکه این فیلم را دیدند به ما گفتند.فیلم دوساعت طول می کشد و این دو صحنه دقایق کمیاز کل فیلم هستند!این فیلم برا ساس یک داستان واقعی و پیروزی بر علیه شیطان درستشده است. و موضوعات قابل بحث دیگری مثل شجاعت و فداکاری دارد. حتی وب سایتی که درمورد فیلم انتقاد نوشته است این مسئله را بیان می کند."
پدر گفت:"جواب من منفیاست و این آخرین جواب من است.شما می توانید امشب در خانه بمانید بعضی از دوستانتانرا دعوت کنید ویکی از فیلم ها خوبی را که در آرشیو خانه داریم تماشا کنید.اما شمابه دیدن آن فیلم نخواهید رفت و بحث همین جا تمام می شود."
دو نوجوان با حالتنارحتی به اتاق پذیرایی می روند و خود را به روی نیمکت می اندازند.در حالیکه آن دوقهر کرده بودند وقتی صدای پدر را شنیدند که در آشپزخانه مشغول تهیه چیزی است هیجانزده شدند.آنها خیلی زود متوجه بوی عجیبی از یک غذای خوشمزه شدند که روی گاز پخته میشد.یکی از نوجوانان به دیگری گفت:پدر باید احساس گناه کرده باشد و حالا او میخواهد با درست کردن یک غذای خوشمزه با ما آشتی کند. شاید اگر زمانی که غذا را میآورد از او تمجید زیاد کنیم بتوانیم او را نرم کنیم و او را متقاعد کنیم تا در آخربه ما اجازه دهد فیلم را ببینیم.دو نوجوان ناامید نشده بودند.
پدر خیلی زود بایک بشقاب غذای گرم وارد شد که به بچه هایش پیشنهاد کرد تا بیایند و بخورند.آنها هرکدام یکی برداشتند.سپس پدر گفت قبل از اینکه شما بخورید من می خواهم چیزی را به شمابگویم:من هر دوی شما را خیلی زیاد دوست دارم."
دو نوجوان به هم لبخند زدند وچشمهایشان برق می زد.پدر نرم شده است.
پدر گفت: من این غذا را با بهترین مواددرست کردم.من آنها را از خودم درآوردم.بیشتر این مواد مواد آلی هستند؛ بهترینآرد،بهترین تخم مرغ موجود، بهترین شکر آلی،وانیل و شکلات خاص،"غذا طوری بودکه آبدهان را راه می انداخت و دو نوجوان کمی از سخنرانی طولانی پدر خسته شدند.
پدرگفت:"اما من می خواهم کاملا با شما صادق باشم.من یک ماده ای در این غذا ریختم کهمعمولا توی غذا نمی‌ریزند.من این ماده را از پشت حیاط خانه تهیه کردم.اما شما نیازنیست نگران باشید چون من خیلی کم از این مواد به غذای شما اضافه کردم.این مقداری کهمن اضافه کردم عملا مقدار ناچیزی است.بنابراین ادامه دهید ،یک تکه برداید و نظرتونرا در مورد غذا به من بگویید."
دو نوجوان گفتند:"پدر می شود قبل از اینکه ما اینغذا را بخوریم به ما بگویید این ماده مرموز چیست؟"
پدر گفت:چرا؟من مقدار خیلیکمی از این ماده اضافه کردم فقط به اندازه یک قاشق چایخوری.شما حتی آن را نمیچشید."
"
پدر بیا و فقط به ما بگو آن ماده چه بوده است؟"
"
نگران نباشید!این یکماده آلی است مثل مواد دیگر."
"
پدر لطفا"
"
بسیار خوب اگر شما اصرار دارید،آنماده آلی سری پس مانده غذای سگ است"
هر دو نوجوان غذا را به بشقاب برگرداندند وبا حالت مورمور دست خود را بررسی کردند.
"
پدر چرا این کار را کردی؟پدر شما نیمساعت است ما را مجبور کردید غذا را بچشیم وما را شکنجه داید و حالا به ما می گوییدداخل غذا پس مانده غذای سگ اضافه کردید! ما نمی توانیم این غذا را بخوریم".
"
چرانه!مقداری که من از پس مانده غذای سگ اضافه کردم در مقابل بقیه مواد خیلی کم است،مننمی خواهم به شما صدمه بزنم.این غذا با مواد دیگر نیز درست شده است. شما حتی آن رانچشیدید.این غذا همان موادی را دارد که غذاهای دیگر دارد.ادامه بدهید وبخورید."
"
نه پدر هرگز"
"
این دقیقا همان دلیلی بود که به شما اجازه ندادمبروید و آن فیلم را ببینید،شما حتی یک مقدار کم از پس مانده سگ را در غذای خود تحملنمی کنید.پس چرا باید یک مقدار کوچکی از بد اخلاقی را در فیلم خود تحمل کنید؟ مانماز می خوانیم تا به وسوسه هوای نفس نیفتیم،حالا ما چطور با وجدان درست می توانیمخودمان را با چیزی سرگرم کنیم که یک صحنه گناه را به ذهن ما می نشاند که حتی مدتهایطولانی بعد ازدیدن آن صحنه ما را وسوسه می‌کند؟"
به یاد بسپارید وقتی ما کمی پیشداوری کنیم می فهمیم این گناه کوچکی است که باعث می شود ما گناه های بزرگتر رافراموش کنیم.