با سلام

به ایام 9 دی نزدیک شده و بازخوانی حوادث و تحلیل و تفهیم آن هنوز هم برایمان دیر نیست.فرصتی که به لطف خدا در اختیارمان قرار گرفت تا باز هم بتوانیم در این حادثه عظیم فرصت مطالعه داشته باشیم.

بسیارند کسانی که هنوز در خم پیچیده این حادثه بزرگ گیر کرده اند و بن بستی برای خود ایجاد کرده و نخواسته اند از این تار تنیده جهل بیرون بیایند.بازخوانی این حادثه را از زبان پدر این نظام باید شنید.رهبر معظم انقلاب یکی از شاخص ها را بیان شخصیت عمار دانسته و گوشه هایی از زندگی آن بزرگوار را بیان کردند.

لذا برآنم به سهم خودم آنچه از زندگی آن بزرگوار برجسته است را بیان تا به سهم خود ایفای نقشی هرچند پرکاه باشد داشته باشم.

سؤال مهم این است در این حادثه که به خوبی از طرف آقا «فتنه» اعلام شد ایشان چرا به بیان تاریخ زندگی سیاسی عمار پرداختند؟سؤالی الست که باید در تاریخ جستجو کرد.

1-خانواده یاسر از خانواده‏هاى اصیل اسلامى است.

2-عمار از خانواده شهداء و خود جانباز اسلام بود.( در آغاز اسلام همگى به دعوت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم لبیک گفته ودر این راه متحمل شکنجه‏هاى شدید شدند وسرانجام یاسر وهمسرش سمیه جان خود را در راه آیین توحید ودر زیر شکنجه‏هاى ابوجهل وهمفکران او از دست دادند.)

3-صداقت وتعهد او به اسلام سبب شده بود که دیگران او را بیش از تواناییش به کار وادار کنند. روزى عمار شکایت آنان را به حضور پیامبر برد وگفت: این گروه مرا کشتند.پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در آن هنگام کلام تاریخى خود را گفت که در قلوب همه حاضران نشست، فرمود:

  «انک لن تموت حتى تقتلک الفئة الباغیة الناکبة عن الحق، یکون آخر زادک من الدنیا شربة لبن‏». (الغدیر.ج9.ص 22)

تو نمى‏میرى تا وقتى که گروه ستمگر ومنحرف از حق تو را بکشد. آخرین توشه تو از دنیا جرعه‏اى شیر است.

4-رهبرش از او راضی بود به طوری که در وصفش فرموده:

سراپای عمار را ایمان پر کرده، و ایمان با گوشت و خونش آمیخته است. ستایش های فراوان پیامبر خدا از عمار یاسر، از او چهره ای دوست داشتنی، الگوی ایمان، اسوه حق و تجسّم ارزش های قرآنی ساخته است و این سخن آن حضرت که: عمار، یکی از چهار نفری است که بهشت، مشتاق آنان است، یکی از این گونه سخنان ستایش آمیز است.

5-پس از رحلت پیامبر(ص) در راه ماند و منحرف نشد.دچار انحرافات سیاسی یا دنیاطلبی های شیطانی و جاه طلبی نگشت و چون شاهد نادیده گرفته شدن توصیه های روشن رسول خدا درباره اهل بیت و امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود، در راه دین و حمایت از علی(علیه السلام) مصمّم تر شد و هرگز از آن جدا نشد.

6-چه در زمان پیامبر(ص) و مهم تر در زمان حضرت علی(ع)، روحیه تواضع و اخلاص و ساده زیستی را حفظ کرد و کوشید تا از عدل و حق فاصله نگیرد. همین شیوه در زمان خلیفه دوم که مدتی امارت و ولایت کوفه را عهده دار بود بر عده ای سنگین آمد و زمینه برکناری او را فراهم آوردند. پس از آن وی دوباره به مدینه برگشت و در کنار علی(علیه السلام) ماند و از دانش و کمالات او بهره گرفت.

7-ماندن با امام تا پایان راه

8-مقابله با نقشه تحمیلی به رهبر دینی :می خواستند علی (ع) را به سازش با طاغوت بکشانند . عباس را واسطه کردند و چند بار هم عبدالله بن عباس را !عمار سپر شده بود که رهبری تن به مذاکره و سازش با طاغوت ندهد و در جواب وساطت ها محکم ایستاده بود که آرمان ها پایین نیاید .عبدالله پیش طاغوت رفته و گفته بود : « من نتواسنتم از وساطت نتیجه ای بگیرم ، عمار مانع است و نمی گذارد که رضایت علی (ع) تحصیل شود . »لذا به تندروی متهمش می کردند ! از ممانعت عمار از تحمیل به رهبر دینی شاکی شده بودند .

خلیفه در مسجد به عمار دشنام داده بود ، او هم سکوت در مقابل ظلم اشرافیت طاغوتی را جایز ندانسته بود .احضارش کرده بودند ، نرفته بود ، با زور برده بودند . رفته بود مسجد علیه تحمیلگران به رهبر دینی حرف زده بود. برای اینکه دیگران حرفش را نشنوند آدم ریختند !

حضرت آقا در بیاناتی موارد ذیل را به خوبی بیان نمودند:

حضور عمار در فتنه دشمن در جنگ صفین

بصیرت افزایی در دیگران

سختی ماندن در زیر پرچم امیرالمؤمنین (ع)، جرا که در زمان حضرت شناخت دوست از دشمن سخت بود.در لشگرمقابل حضرت نیز انسان های با سابقه روشن در دین بودند،نماز جماعت می خواندند.

و......