امروز همگان در صحنه ­ای زیبا حضور ریاست محترم جمهوری در مرقد حضرت امام را مشاهده کردند.حضوری که از جهات متعدد شایسته تقدیر است.اول اینکه تجدید بیعت دولتیان با آرمان امام راحل معمار بزرگ این نهضت فرضی است فراموش ناشدنی و دوم اینکه این حضور را به مثابه یک مشت آهنین دیدم در دهان یاوه گویان خارج­ نشین.

اما چرا دلم سوخت؟

از اینکه در این تجدید بیعت عده­ ای با حضور نوه حضرت امام و تولیت آستان ملکوتی امام راحل نتوانستند سوژه­ هایی را خوراک کرده و از طریق بلندگوهای مستکبر به خورد ملتها بدهند دلم سوخت.

واقعا نمی­دانید چه لذتی دارد وقتی ببینی تمام ایادی دشمن خودشان را آماده کرده اما بوی سوختن دماغشان تا ادنی الارض هم می­رود.به راستی چه شد؟

آِیا آقای احمدی­نژاد دست از آرمان­هایش برداشت؟

آیا نوه حضرت امام دلایل قانع کننده­ ای برای حضورش یافته است؟

آیا دو سؤال بالا درست مطرح شده است یا خیر؟

قطعا جواب منفی است.اما اگر درایت و فرمایشات پدر این انقلاب و سکاندار فعلی را آویزه گوش می­کردیم تا الان هم نباید آنچه ساری است اتفاق می­افتاد.اما.اما از قدیم و ندیم گفتند جلو ضرر را هر وقت بگیری منفعت است.

الان راه هموار شده به شرطها وشروطها و اطاعت از منویات آقا از شروط اصلی است.بیاییم فضای دوستانه و منطقی را حفظ نموده و راه را برای اعتلای این نظام مقدس چند بانده کرده و با سرعت کاملا قانونی راه را ادامه دهیم.انشااله.