از زمانی که حاجی بابا اصفهانی تا عقب ماندگی دهه پنجاه ایران هر چیز از ایران را به نمایش می گذارند جهالت است و بیخردی .واقعا این همه تمدن و فرهنگ از کجای غرب آمده که حتی وقتی می گویم بعد از قضای حاجت چرا خود را نمی  شوئید می گویند عطر می زنیم و با عطر جای آب را پر می کنند اما بی خبر از کثیفی شلوارشان.

چند وقتی است صف های طولانی مرغ سوژه رسانه های مخالف جمهوری اسلامی شده. کسی از این حرفی نمی زند که دولت ایران برای راحتی مردم مرغ به نرخ دولتی می دهد و هیچ کشور غربی در وضعیت بد اقتصادی حتی حاضر نیست مالیات ازمردم خود نگیرد،وحالا همه رسا نه ها  از صف های طولانی می گویند.

جدا در کشور ایالات متحده هیچ صفی وجود ندارد و مردم در ازدحام ها به یک دیگر فشار نمی آورند وقتی غذای مجانی می دهید پاشنه مغازه ها کنده نمی شود؟

در ایران پر از تمدن و فرهنگ فقط صف های طولانی مرغ را دیده اید؟لحن نوشتار مطلب شاید به برخی آزاد اندیشان بر بخورد اما حقیقت است.چرا همیشه رسانه های غربی می خواهد روستا های ایران را نشان دهند؟چرا زمانی که فیلم خیلی دور خیلی نزدیک با ظواهر تمدن ایرانی به اسکار معرفی می شود، جشنواره از پخش فیلم امتناع می کند؟پس در این میان مشکلی اساسی مطرح است.

 

صف کشیدن برای نان ومرغ یک مسئله عادی است.چون ارزاق روزانه مردم بسته به این چیزهاست.اما هجوم برای خرید چند جفت کفش مارکدار چه توجیهی دارد. سیاه پوستان بیشترین متقاضی خرید این اجناس هستند و این مسئله کمی قابل تامل است؟

آیا استعمار بیش از صد سال حاصل عقب ماندگی طبقاتی این افراد نیست؟و آیا حضور مردم پس از اعیاد مذهبی در حراجی ها نشان از صدقه دادن به مردم نیست. اقتصاد صدقه ای فقط برای مردم خاورمیانه نادرست است؟

جمعه های سیاه برای مردم ایلات متحده یکی از نشانه های اصلی وجود تبعیض در جامعه سرمایه داری آمریکا است.

 

جمعه بعد از عید شکر گزاری،این که چرا سیاه خوانده می شود، بحث زیاد است اما آغازی است برای فصل خرید آخر سال و کریسمس.اصناف مختلف فروشگاه ها را برای هجوم مردم آماده می کنند، حتی در بعضی ساعتها درب مغازه هایشان را زودتر باز میکنند.

علت اصلی خرید های بسیاری از مردم نیاز نیست یک واقعیت است آنچه رفتار مردم در جمعه سیاه آمریکا را نشان می هد ، این است که مردم تحت تاثیر احساسات مختلف کالایی را خریداری می کنند،و نیاز چندانی به آن ندارند بلکه با تشویق و تخفیف های بالا مغلوب سرمایه دار می شوند.

 

 

اما خرید یک محصولی مانند مرغ یا نان یک نیاز حقیق است نه یک نیاز توهمی،پس اگر مردم در خرید نان و مرغ یا هر مایحتاج ضروری زندگی هجوم بیاورند تاحدودی می توان حق را به آنها داد.ولی برای خرید یک کفش مارکدار با ده درصد تخفیف چه توجیهی برای هجوم می باشد؟

امروزه رسالت رسانه در آگاه سازی مردم است نه گمراهی آنها،حال تمسخر رسانه ی چه نفعی را برای غربی ها به دنبال دارد؟

غرب در سراشیبی فراصنعتی است ، فراصنعتی که ساده ترین نیازهای خود را ، به پایه صنعت پیشرفته خود می زند ، زرق و برق طوفانهای تیبلیغاتی برای فروش اجناس چه ارتباطی با تمسخرهای صفوف مرغ در ایران دارد؟

زمانی که ملتی برای رفع نیازهای خود دست به تدبیر می زند ممکن است به لحاظ فشارهای اقتصادی موجود در کنترل اوضاع کمی متزلزل عمل کند اما زمانی که مردم برای خرید پوشاک یکدیگر را زیر دست و پا له می کنند کمی با مزه به نظر نمی آید؟ غرب امروزه با اینگونه سوژه های تبلیغاتی رسانه ی سعی در تمسخر فرهنگ کشور ایران را دارد این در حالی است که چالشهای موجود در جوامع غرب بیش از این حرفهایست که در فیلم نمایان است.

رسانه آزاد رویایی است که این کشورهای های متمدن در آن سوی دنیا در آن فرو رفته اند.بهتر است کمی به جامعه بحران زده خود نیز نگاهی بیندازند.