تفاوت توسعه و رشد
از دیدگاه اسلام وغرب
سوال:
1- آیا قبول داریم اگر «توسعه» در فرهنگ امروزی ما نخستین سوغات غرب برای ما نباشد، از اولین رهآوردهای غربگرایی و غربزدگی در کشور ماست؟
2- لفظ توسعه یا ترقی با معنای رشد و تعالی در قرآن مرادف است؟
3- آیامعنای توسعه را با مفهوم تکامل و تعالی در اسلام انطباق دارد؟
4- امروزه در زبان رایج سیاست، ملل جهان را به دو دسته تقسیم میکنند: توسعه یافته و توسعه نیافته. بهراستی این توسعه چیست که میتواند معیار تقسیمبندی قرار بگیرد؟
5- آیا مفهوم «دستیابی به عدالت اجتماعی» با معنای «توسعه» یکی است؟ آیا «توسعه» به مفهوم «زدودن فقر» نیست؟
6- برای اینکه جامعهای در کمال سلامت روحی و آسایش معنوی به سر برد آیا باید قاعده و ضابطهی مشخصی را در مصرف و تمتع از لذایذ در پیش بگیرد یا نه؟
7- آیا انسان باید الگوی مصرف خویش را با توجه به نیازهای حقیقی خویش انتخاب کند؟ یا خیر، باید به حرص و آز و ولع خود برای تمتع هر چه بیشتر میدان رشد بدهد؟
8- آیا روح دارای اصالت است یا جسم؟
9- آیا توسعه باید به نیازهای روحی انسان پاسخ بدهد؟ یا نه، فقط باید احتیاجات جسمی او را ـ آن هم بر اساس نیازهای کاذب ـ برآورده سازد؟
10- آیا هدف توسعه این است که جامعهی انسانی را به تعادل همزمان روحی و سلامت جسمی برساند؟ یا نه، فقط باید زمینهی رشد مادی را برای او فراهم کند؟
منظور از «توسعه» در جهان امروز، صرفاً توسعهی اقتصادی با معیارها و موازینی خاص است و اگر گاهی سخن از «توسعهی فرهنگی» هم به میان بیاید مقصود آن فرهنگی است که در خدمت «توسعهی اقتصادی» قرار دارد.
این دو تصویر را با یکدیگر قیاس کنید:
تصویر اول جامعهای انسانی را نمایش میدهد که در محیطهای روستایی کثیف، بدون بهداشت و لوازم اولیهی زندگی، در جنگ با عوامل ناسازگار طبیعی مثل سیل و قحطی و فرسایش خاک و اسیر امراضی مثل مالاریا، سل، تراخم و سیاه زخم، همراه با فقر غذایی و بیسوادی و جهالت و بلاهت، در خوف دائم از عواملی که علل آنها را نمیشناسد و بر سبیل خرافهپرستی ریشهی آنها را در مبادی غیبی جست و جو میکند، به سر میبرد.
تصویر دوم جامعهی انسانی دیگری را نشان میدهد که در شهری صنعتی یا نیمهصنعتی، برخوردار از بهداشت و ارتباط فردی و جمعی ـ که از غلبهی او بر طبیعت و تسخیر آن حکایت دارد ـ در وضعیتی مطلوب که بر طبق بیان آمارهای رسمی مرگ و میر در آن به حداقل رسیده و دیگر نشانی از مالاریا، سل، تراخم، سیاه زخم و فقر ویتامین و پروتئین بر جای نمانده، هوشیار و آگاه، بهرهمند از همهی امکانات آموزشی، بدون ترس و خوف، مطمئن و متکی به نفس در جهانی که همهی قوانین آن را و علل حوادث آن را میشناسد، زندگی میکند.
خوب؛ حالا این دو تصویر را با هم مقایسه کنید! (هر کس بهتر مقایسه کرد جایزه دارد و جایزهی آن هم یک تور یکماهه به سواحل مدیترانه است!) معلوم است و جای هیچ تردیدی هم در آن نیست که دومی بهتر است.
اگر ـ العیاذ بالله ـ خداوند هم صراحتاً با اسم و رسم و نشان در قرآن گفته بود که اولی بهتر است، کسی قبول نمیکرد چرا که دومی به مذاق هلوع و حریص انسان خوشتر مینشیند. اما بهراستی، صرف نظر از آنچه که بر سبیل مطایبه (با روش تبلیغی خود غربیها) گفته شد، کدامیک از این دو تصویر زیباتر است؟ باز هم دومی؟
در همینجا باید تذکراً عرض شود که این مقایسه اصلاً از ریشه غلط است. در این قیاس وجوه مقایسه کاملاً مغرضانه انتخاب شده. در تصویر اول جامعهای تجسم یافته که هر چند روستایی و طبیعی است اما از آرمانهای حیاتی اسلام و احکام آن به طور کامل دور افتاده است، حال آنکه تصویر دوم تصوری کاملاً خیالی و غیر واقعی است از جامعهای صنعتی و ایدهآل که پارامترهای عدم اعتدال روانی، فساد جنسی و اخلاقی، نابودی عواطف و احساسات بشری، آلودگیهای مرگبار رادیواکتیویته و جنگ دائمی و کفر و شرک و لامذهبی، از مجموعهی عوامل آن پاک شده است.
مفهوم تکامل و تعالی در قرآن اصالتاً به ابعاد روحانی و معنوی وجود بشر است که بازگشت دارد و این تکامل روحانی نه اینچنین است که ضرورتاً با توسعهی مادی بشر ملازمه داشته باشد، بلکه بر عکس ثروت و استقلال در قناعت است، و صحت در اعتدال و پرهیز از تمتع (به معنای قرآنی آن)، و تعالی در از خود گذشتگی و ایثار، و سلامت نفس در غلبه بر امیال نفسانی و شهوات نفس اماره بالسوء است.