به نقل از هفته نامه 9 دی
در جستجوی کانونهای قدرت و ثروت
رفتار اشرافی، خرجهای میلیاردی، اسراف و ولخرجی غرور و تکبر، دوری از بدنه مردم و دهها صفت مشابه دیگر، همگی از خصوصیات برجسته طبقهای خاص به نام «کارگزاران سازندگی» در دهه هفتاد بود. این طبقه براساس هدف بهرهمندی از حداکثر قدرت به واسطه برخورداری از حداکثر ثروت، با پولهای بادآورده تشکیل شد و به تناسب پیشروی در عرصه قدرت، صاحب ارتباط خاص در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دیپلماتیک، رسانه و... شد. یکی از برجستهترین نمودهای تفکر کارگزارانی وامدار کردن و یا حتی خرید افراد صاحبنام و صاحبنفوذ در لایههای مختلف حاکمیتی بود. کارگزاران سازندگی که به مدد حمایتهای جدی، عملی و فکری هاشمی رفسنجانی در فاصله سالهای 65 تا 76 عمده قدرت سیاسی را در بُعد کشوری در اختیار داشت. پس از این سالها نیز در لایههای دیگر اقدام به تئوریپردازی و نظامسازی از رفتارهای خود کرد و بدین ترتیب، قدرت را در فاصله سالهای 76 تا 84 برای خود تضمین ساخت.
? همزاد سازی کارگزاران در تولید کانون های ثروت - قدرت
کارگزاران تنها مجموعه از مجموعههای متعدد قدرت - ثروت در کشور نبودند. سالها بعد مشخص شد با تولید مثل انگلی و تکثیر تزایدی آنان، کانونهای دیگر در کشور شکل گرفته که به خوبی نشان میداد هدف اولیهشان بقاء در قدرت، جلوگیری از خدشهدار شدن حتی اندکی از این اختاپوس ثروت و دریای بیکران قدرت و در نهایت سد نمودن حرکت انقلابی مردم و مانعتراشی برای صدور انقلاب اسلامی بوده است.
? انذارهای مکرر رهبری از سال 74 تاکنون
از اینرو بود که گوشزد نمودن خطر اینان برای آینده نظام اسلامی و برنامهریزی آنها برای تصاحب ارکان حاکمیتی که به جهت تضمین آینده خود صورت میگرفت بارها و بارها در دستور کار رهبری فرزانه انقلاب اسلامی قرار گرفت. چنانچه به عنوان نمونه ایشان وقتی در سالهای پایانی عمر دولت هاشمی رفسنجانی، بحث لزوم برخورد با ثروتهای بادآورده را مطرح نمودند، در بیانی در آستانه انتخابات مجلس پنجم در مورخه 74.11.14 در دیدار اعضای هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات فرمود: «اساس قضیه همان چیزهایی است که واقعاً همه را میترساند .آدم پول پرستی؛ آدم پیشکرده خوانین و اشرار منطقهای، از فقد یا ضعف نظارت استفاده کند و وارد مجلس شود و بعد بخواهد برای آنگونه افراد کار و تلاش کند. یا مثلاً آن طور که جناب آقای جنتی در نماز جمعه امروز اظهار میکند در هنگام انتخابات به او پول بدهند تا وارد مجلس شود. اگر واقعاً این طور کسانی را شناختید، بیدریغ ردشان کنید.» هم ایشان چند روز بعد در نماز جمعه 74.11.20 خود نیز فرمود: «اگر نمایندهای بر سر کار آید که قبل از ورود به مجلس خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آنها را ادا کند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت قرض خود را ادا کند، به درد نمیخورد.»
سوگمندانه بایستی گفت که اما خطر این نوکیسهگان قدرتطلب آنچنان که رهبری انقلاب بارها و بارها نسبت به آن انذار دادند به درستی درک نشد تا آنکه علاوه بر احزاب ثروتمند طالب قدرت، قدرتمندان نیز با ثروتمداران پیوند برقرار کرده و جشنواره هتک حرمت خانه ملت را با هم برپا ساختند.
خرجهای میلیاردی 16 سال پیش کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم باعث شد که عمده افرادی که یا خود عامل اصلی این ریخت و پاشها بودند و یا خود را وامدار این مجموعه قدرت - ثروت کرده بودند، به مجلس راه یابند و فراکسیونی قابل ملاحظه در آن تشکیل دهند که نماد بارز آن حضور فائزه هاشمی رفسنجانی در این دوره از مجلس بود.
? واردات 6000 خودروی لوکس برای تامین هزینه انتخابات
همانگونه که ذکر شد اما کارگزاران دست به تولید همزاد، برای بقاء در قدرت زد و در دوم خرداد 76 محصول این بده و بستان به بار نشست. چنانچه با روی کارآمدن حزب مشارکت، در آستانه انتخابات مجلس ششم این حزب در یک قلم کاملاً کوچک و خرد نسبت به فعالیتهای عظیم اقتصادی خود، تعداد 6000 دستگاه خودروی لوکس خارجی وارد کشور نمود تا از فروش آنان بخش عمدهای از سرمایه خرید نماینده برای انتخابات خود را تأمین نماید. حضور بهزاد نبوی نایب رئیس مجلس ششم در هیئت مدیره پتروپارس و نمونههای فراوان دیگر، تنها نشان دهنده بخشی از فساد کلان کانونهای قدرت و ثروت و تمایل آنان به تصاحب قدرت است. شهرام جزایری و پولهای میلیونی سرشار او که به کروبی و محمد خاتمی هدیه! ساخته بود و خاتمی هم آنان را در انتخابات سال 80 خود خرج نمود از دیگر نمونههای افشا شده این پرده از سناریوی خطرناک این کانونها است.
? هشدارهای دوباره رهبری
اما چندی است که زمزمههای تلاش مجدد کانونهای قدرت و ثروت برای نمایندهپروری به اوج خود رسیده و هشدارهای مکرر و جدی رهبر معظم انقلاب نیز در این رابطه که با لفظ «دوری از کانونهای قدرت و ثروت» ادبیات سیاسی کشور را تحت تأثیر قرارداده، شاید از خبرهای ناگواری در این زمینه حکایت کند.
در این بین اما در دیدار آخر نمایندگان مجلس هشتم با رهبر معظم انقلاب اسلامی، ایشان فرمودند: «یک مسئله دیگر هم نزدیک شدن به صاحبان قدرت و ثروت است ؛ این را ما با شما بیرودربایستی عرض کنیم... این خیلی خطر بزرگی است که کسی به خاطر تأمین نمایندگی در یک دوره، نزدیک بشود به صاحبان ثروت یا به صاحبان قدرت؛ این خیلی چیز بدی است؛ این از آن چیزهایی است که خدای متعال از آنها نمیگذرد و انتقام خواهد گرفت. این چیزها روی شخص، روی عاقبت، عاقبت به خیری که اینقدر برایش اهمیت قائلیم - و روی جامعه اثر منفی میگذارد» .مقام معظم رهبری همچنین در بیانات خود در سفر به کرمانشاه نیز فرمودند: «مردم باید کسانی را انتخاب کنند که به کانونهای ثروت و قدرت متصل نباشند.» ایشان بار دیگر در سخنرانی 19 دیماه سالجاری نیز در دیدار با مردم قم فرمودند: « اگر چنانچه نامزدها به مراکز ثروت و قدرت متصل شوند، کار خراب میشود؛ آن رئیس جمهوری که با پول دستگاههای گوناگون و مراکز ثروت سرکار بیاید، در مقابل آنها متعهد است آن نماینده مجلس که با پول فلان شرکت و فلان کمپانی و فلان ارباب و فلان پولدار توی مجلس بیاید، مجبور است آنجایی که آنها لازم میدانند، قانون جعل کند، قانون بردارد، توسعه و تضییق در قانون بکند، این نماینده به درد مردم نمیخورد نه باید به مراکز ثروتهای شخصی متصل بود و نه به طریق اولی به ثروتهای عمومی. کسی بیاید از پول بیتالمال مصرف کند، برای اینکه به وکالت مجلس برسد؛ این دو برابر اشکال دارد، اشکال مضاعف دارد. اینها را باید مردم مراقب باشند.»
? ردیابی کانون های جدید
اما به راستی کدام نهادها را میتوان در این رابطه مشکوک برشمرد؟ پاسخ به این پرسش البته سخت و خطیر است. چنانچه از میان کلمات رهبری معظم انقلاب نیز برداشت میشود که هر شخص یا جریان و گروهی را بدون داشتن سند و مدرک نمیتوان عضوی از کانونهای مورد نظر برشمرد اما حداقل براساس برخی نمودهای علنی میتوان حدسهایی زد.
حلقه انحرافی
بسیاری از اصولگرایان و اصلاحطلبان،کارگزاران سازندگی و... - برخی از روی خیرخواهی و برخی دیگر از روی مقاصد سیاسی- حلقه انحرافی اطراف دولت را عمده و حتی تنها کانون قدرت و ثروت حال حاضر برمیشمرند. گزارشهای موثقی هم از خرجهای بیحساب و کتاب این حلقه برای انتخابات و البته غیر انتخابات در دست است اما عقل اقتضا میکند که میان دلسوزان منتقد و مخالف حلقه انحرافی با همزادان این حلقه که دیروز و حتی هماینک در حال انجام اقداماتی شبیه به این حلقه - و یا حتی گستردهتر از آنها - هستند تفاوت قائل شد. اینکه کارگزاران و فتنهگران میپسندند تا حلقه انحرافی تنها نمود فساد و کانون قدرت و ثروت در کشور معرفی شود، لاجرم ناشی از آن است که در این راستا اقدامات قبلی و فعلی آنان در سایه قرار گرفته و نورافکنی بر عملکرد آنها تابیده نخواهد شد. ضمن آنکه در همین میان نباید به تبرئه و یا کوچک انگاری فساد انحرافیون نیز مبادرت ورزید و خط و خطای آنان در گسترش رابطه قدرت - ثروت را نادیده انگاشت. اما علاوه بر حلقه انحرافی چه نهادهای دیگری را میتوان جزو کانونهای پرخطر ثروت - قدرت برشمرد.
مراکز مستعد قدرت - ثروت
برای پاسخ به سؤال فوق، مقدمهای لازم است و آن این است که دریابیم هرجا تجمیع ثروت، بدون محاسبه و نظارت کافی به همراه قدرت بدون دقت و شماره و اندازه، یافت شود، احتمال آلودگی به فساد در آن محل افزایش مییابد.
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشگاه آزاد اسلامی بیشک یکی از این نهادهایی است که البته علاوه بر براهین عقلی نسبت به تمرکز ثروت و قدرت در آنجا، مدارک و مستندات مختلفی نیز در رابطه با اعمال نظر او پیرامون نمایندگان آتی مجلس در دست است. سابقه کمک مالی دانشگاه آزاد به فتنه 88 و موارد مشابه، نمونه کوچکی از این مستندات است.
شهرداری تهران
شهرداریها به ویژه شهرداری تهران یکی دیگر از کانونهای مستعد در فساد قدرت - ثروت است. از یاد نبردهایم که روشهای کرباسچی در شهرداری تهران - که البته امروز با ورژن جدیدتر از سوی شهردار فعلی در حال تکرار است - منجر به فسادهای عظیم مالی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد و چه صدماتی را به اعتبار انقلاب وارد آورد. البته وقتی شهردار فعلی تهران به عنوان یک فعال سیاسی، تشکیلات مخفی و زیر زمینی انتخاباتی به راه میاندازد و در تمامی شهرستانها و استانها به صورت کاملاً هماهنگ، خاموش و آهسته، نرم و بدون تابلو فعالیت خود را به پیش میبرد، نگرانیها از این نهادها و تأثیر آن در قدرتیابی بیشتر مراکز قدرت - ثروت افزون میشود. این تازه در جایی است که وی به همراه علی لاریجانی - رئیس قوه مقننه کشور- دو عضو حقیقی تأثیرگذار بر لیستبندی اصولگرایی جبهه متحد نیز تعیین شدهاند.
بنیادهایی به ظاهر عام المنفعه
اما نهادهایی همچون بنیادهای به دور از نظارت و بازرسی که با هدف عامالمنفعه تشکیل شده ولی امروز در مسیر اهداف سیاسی فعالیت میکنند نیز دارای خطر فراوانی از این حیث هستند. بنیادهایی نظیر بنیاد 15 خرداد، بنیاد صدوق و... - که البته مستنداتی فراوان از برخی زدوبندهای سیاسی پشت صحنه آنان در دورههای گذشته و حال در دست است - با گردشهای مالی صدها میلیاردی - و حتی بیلیاردی- جزو مراکزیاند که بایستی نورافکنهای تقوا و بصیرت مردم ، آنان را از تأثیرگذاری و جذب نماینده برای آیندهشان برحذر دارد. اما به نظر میرسد مردم مؤظفند آنان که به برخی از این کانونها وابسته شدند را خود ردصلاحیت کرده و از فرستادن آنان به مجلس خودداری نمایند. بیشک وکیلی که با پول این کانونها وارد مجلس میشود، غاصب کرسی نمایندگی بوده و شأنیت نمایندگی ملت را نخواهد داشت.