**سوژه اول



 

" بعد از ظهر من و هاجر از سر زمین کشاورزی مردم برمی گشتیم، هاجر فقط گریه می کرد. می گفت دلم درد می کند. پدرش برای کار به گناوه رفته بود. ماشینی هم برای اینکه او را به درمانگاه ببرم نبود. راه طولانی و جاده هم سنگلاخ؛ تراکتوری که به قلعه رئیسی گچ می برد آمبولانس هاجر شد. دکتر برایش دارو نوشت. 900 تومان می شد. سرم و آمپول نوشت اما لوازم سرم در درمانگاه نبود. در زایشگاه را هم بسته بودند. آمبولانس برای بردن او به دهدشت 6500 تومان پول می خواست این پول هزینه یک ماه زندگی مان بود و من تنها دو هزار تومان داشتم که از فروش گندمهای خانه تهیه کرده بودم. گفتم: هاجر پول ندارم. هاجر گفت: برگردیم خانه خوب می شوم... ."


این وقایع مربوط به سه روز قبل از مرگ هاجر است که مادرش جان خانم آلیاز تعریف می کند. می گوید: "به هاجر که بی رمق در بستر افتاده بود و به برادرهای کوچکش که دورش نشسته بودند نگاه کردم. گریه کردم از فقر، تنهایی، از ستم روزگار. نزدیک اذان صبح دیگر کسی ناله هاجر را نشنید. هاجر سه روز استفراغ  کرد، فریاد کشید، آب سرد خواست و مرد."


روی سنگ قبرش ننوشتند علت مرگ نداشتن پول دارو؛ فقط نوشتند در گلستان طبیعت، من گلی پ‍ژمرده ام.


وقتی موضوع مرگ هاجر نویدی به دلیل فقر و نداشتن پول دارو 40 روز بعد از فوت او در سال 81 رسانه ای شد استاندار کهگیلویه و بویراحمد، پرداختن به مرگ هاجر را تلاش برای تضعیف دولت اصلاحات دانست و منتقدان را نصیحت کرد که اگر قصد مقابله با دولت را دارند صریح بیان کنند و به تزویر و نیرنگ متوسل نشوند.


---------------------------


*********سوژه دوم


 


کمیته‌ مرکزی‌ سازمانهای‌ تبلیغاتی‌ کشور در جلسه‌ فوق العاده مورخ‌ 17/3/1385 خود با اصلاح دستورالعمل اجرایی تبلیغات شهری (محیطی) مصوب جلسه پانزدهم کمیته مرکزی سازمانهای تبلیغاتی کشور مورخ 11/2/1379 ، دستورالعمل جدید را در 13 ماده‌، 6 تبصره‌ و 29 بند تصویب‌ و ابلاغ‌ کرد.

در بند یازده این مصوبه به صراحت آمده است: هرگونه‌ استفاده‌ ابزاری‌ از زن‌ در تبلیغات‌ ممنوع‌ است‌.


با این وجود به تازگی دیده می شود برای تبلیغ کالایی غیرایرانی، از تصویر یکی از مجریان زن تلویزیون در حالتهای مختلف استفاده می شود.


این تصاویر تبلیغاتی در نشریات متعدد، بر روی کاتالوگهای فروش محصول و البته بصورت تابلوهای تبلیغاتی بزرگ در بزرگراهها مورد استفاده وسیع قرار گرفته و از آنجا که با گذشت زمان، برخلاف انتظار، از جمع آوری و توقف این شکل تبلیغ خبری نیست، به نظر می‌رسد با برخورد، مخالفت و ممانعت مسئولان مواجه نشده است 

 

----------------------


***سوژه سوم


 


نقش این کودک در ماجرای زور گیری چیست؟ احتمالا در زورگیری مشارکت داشته است . مثلا طعمه سرقت و سارقین بوده است. با توجه به سن و سال وی و اینکه به طور قطع اجیر شده است انتشار عکس وی آنهم با این وضعیت چه توجیهی دارد؟ آیا انتشار عکس وی و زدن نام و نشانش بر سینه و چرخاندن نام و شهرتش در شهر واقعی و مجازی بی آبرو کردن این کودک نیست؟ آیا وی جزء کسانی نیست که رهبر انقلاب در تذکری اخلاقی و انسانی فرمودند نباید آبرویشان را ریخت؟ به نظر شما اگر این کودک دادگاهی شود چه جرمی برایش اثبات می شود؟


این کودک که انشا الله در کانون اصلاح و تربیت تادیب می شود و به جامعه باز می گردد. حتما چهره اش نیز تغییر می کند و  دوستانش به خاطر این عکس از او دوری نمی کنند. برای او حتما در زندان کودکان توضیح می دهند که در حکومت اسلامی تبعیض نداریم و برخورد با فساد دانه درشت های کابینه، خط قرمز نیست و نه تها فر قی میان "مجرم کودک" با "فاسد بزرگ" نیست بلکه مجازات مسوول خائن چند برابر کودک خام و جاهل است.

او نیز در انتظار می نشیند تا روزی عدلیه اسلامی مسئول فاسدی را همینطور چشم بسته و شناسنامه بر گردن در خیابان بچرخاند و رسانه ها از او عکس بگیرند و منتشر سازند تا درس عبرت کوچک و بزرگ شود