برای خواهر شهیدم آیات القرمزی ، که زینب گونه در مقابل یزیدیان ایستاد ...
 
شهید آیات القرمزی
اف بر این دنیا که در آن ناموس شیعه امان ندارد و فاسد ترین ها و فاجر ترین ها ، راست راست راه می روند با صد تا محافظ؛
یاد گل گفته های مولایم افتادم که گفت:"‌خلخال از پای زنی... " اگر دق کند ...
چرا ما دق نمی کنیم؟‌
"آیات القرمزی" ای دختر شیعه !!
ای شاعره ی آزاد!!
نفسم می گیرد وقتی می بینم
تو را محاصره کرده اند و ...
آنوقت ما در گیر برنامه های طنز هستیم
که مبادا روح لطیفمان لکه بردارد
دانشگاهیانمان که میان "‌ایسم " ها گیر کرده اند
و حوزوی هایمان هم میان " زید و امر"
نمی دانم...
حتما به قول سید مرتضی زمان ما را با خود برده است...
اف بر این زندگی
که رگهای شهادت در آن خشک شده
و ما لنگ ثروت بیشتریم و لپتاپ و تبلت و خانه و ...
ولی من یادم نمی رود که
آقا روح الله گفت همه چیز ما فدای اسلام...
"آیات القرمزی"
ای شهید شیعه!!
زخم هزار و سیصد و اندی سال غربت علی بر صورتت
و بر تن نحیفت است...!!
اف بر مسلمانی ما اگر تو را فراموش کنیم
نفسم می گیرد
نه برای تو
که برای بی تفاوتی خودمان
که دیگر از شنیدن اخبار بحرین و ... خسته شده ایم!!!
به نقل از وبلاک عکاس مسلمان