این روزها اخبار مربوط به قضایای کشور تونس در صدر اخبار داخلی و خارجی قرار گرفته و دوست و دشمن دست‌بکار شده و هر کسی از ظن خود شد یارمن.

تحلیل‌های مربوط به این اتفاق رو بررسی می‌کردم.در خارج هرچه ببینم مایه تعجب نییست و آنها وظیفه خود را انجام می‌دهند.اما در داخل واحیرتا.

روزنامه‌ها هم در این قضیه دخیل بودند و تحلیل‌های .....

عده‌ای رفتن بن علی را «ماحصل حذف نهادهای مدنی و سرکوب شبکه های اجتماعی و احزاب مخالف که در غیاب قدرت فایقه دیکتاتور نه تنها هیچ آلترناتیوی برای پر کردن خلا قدرت وجود نداشته باشد بلکه شبکه های اجتماعی نیز نتوانند فعال شده و ضمن پیوند مردم موجبات تامین امنیت را فراهم آورند.»(1)

آنها در ادامه آورده‌اند: «هنگامی که هیچ روش مسالمت آمیزی برای گردش نخبگان در ساختار قدرت موجود نباشد و همه راه ها و تلاش ها به شکست منجر شود هیچ راهی جز انقلاب باقی نمی ماند. بنابراین باید گفت نظام های استبدادی و حکومت های تمامیت خواه با بستن همه راه های قانونی با خیال انحصار قدرت در دست خویش بذر انقلاب را می کارند و بن علی طی بیست و سه سال در حال آبیاری چنین بذری بوده است. بن علی نمی دانست برگزاری انتخابات آزاد و وجود احزاب قدرتمند و منتقد نه تنها زیانی به کشور نمی رساند بلکه موجب حفظ حکومت نیز می شود تا در چارچوب حاکمیت حاکمان به شکلی محترمانه و به دور از خشونت قدرت را به دیگری واگذار کنند.(2)

باز هم ادامه دادند«بن علی چون همه خودکامگان تاریخ بر جهل مردم سوار بود و از گردش آزاد اخبار و اطلاعات هراس داشت. او جهل مردم را ضامن بقای خود می دانست بنابراین با تنگ کردن دایره آزادی و فعالیت رسانه ها و مطبوعات نه تنها موجبات بی خبری مردم را از وضعیت سیاسی اقتصادی کشور فراهم آورد بلکه موجب شد تا مردم درک درستی از شرایط خود در وضعیت جهانی نداشته باشند بنابراین هنگامی که بحران اقتصاد جهانی به تن بیمار و نحیف اقتصاد تونس رسید برای بن علی فاجعه آفرید و همان جهلی که قرار بود حافظ قدرت او باشد قاتل قدرت او شد. بن علی نفهمیده بود که رسانه های آزاد و مستقل با آگاهی بخشی مداوم خود به مردم باعث می شوند تا آنان شرایط و موقعیت خود و نسبتش را با جهان بهتر درک کنند  و در صورتی که کشور با بحرانی جهانی مواجه شود با حمایت خود از دولت آن را از سقوط نجات دهند.»(3)

البته برایم خیلی جالب بود که برخی از رهگذر این اتفاق خواب و خیال‌های خام خود را بروز داده و بار دیگر ماهیت خود را نشان داده‌اند.این انصاف است؟در واقعه‌ای که دیکتاتور بودن مردی بالاتفاق است و او از رهگذر کودتا به قدرت رسیده و در کشوری که بیش از 90% مردمانش مسلمان هستند آزادی‌های مذهبی را ممنوع و حتی از پخش اذان در طول 23 سال حکومتش جلوگیری کرده ،آیا باید نسخه کاملا غربی خودمان را برای اونی بپیچیم و هشدار سر دهیم که هرآنچه ما می گوییم درست است و ای داد و بیداد که گوش به حرفمان بدهید و الا....

حال مطالب ذیل را هم بدانیم بد نیست:

1- فرار رئیس جمهور دیکتاتور تونس به دلیل اعتراضات مردمی یادآور فرار دیکتاتورهایی است که به رغم داشتن پشتوانه های سیاسی قدرت های بزرگ دوام چندانی نداشتند.
سایت اینترنتی «فلسطین الیوم» به بهانه فرار «زین العابدین بن علی» به برخی حوادث مشابه که گویا سرنوشت تمام دیکتاتورهای دست نشانده است پرداخته که برخی از آنها از نظرتان می گذرد.
ژانویه 1979 ایران: در 16 ژانویه 1979 تظاهرات مردم ایران علیه محمدرضا شاه پهلوی دیکتاتور مورد حمایت آمریکا وی را به مصر فراری داد و بدین ترتیب نظام شاهنشاهی در ایران ساقط شد. فرار شاه، راه را برای بازگشت پیروزمندانه امام خمینی(ره) از فرانسه در اول فوریه باز کرد. چند روز بعد با اعلام عدم حمایت ارتش از نظام شاهنشاهی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
اوت 2003 لیبریا: چارلز تیلور، رئیس جمهور لیبریا و رهبر سابق جنگ که متهم به کشاندن بخشی از غرب آفریقا به درگیری های خونین و وحشتناک است. مجبور به کناره گیری از قدرت شد و به نیجریه فرار و زندگی در تبعید را انتخاب کرد. با فرار این دیکتاتور که بر اثر فشار جنبش شورشیان، گروه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا، و سازمان ملل به وقوع پیوست، جنگ داخلی که 14 سال به طول انجامید و 270 هزار کشته برجای گذاشته بود به پایان رسید.
در سال 2006 تیلور در نیجریه شد و به لیبریا، سپس سیرالئون و در نهایت لاهه فرستاده شد، جایی که دادگاه ویژه سیرالئون وی را محاکمه کرد.
اکتبر 2003 بولیوی، گونزالس سانچز دلوسادا، رئیس جمهور بولیوی استعفا کرد و شبانه کاخ ریاست جمهوری را با هلی کوپتر به سوی آمریکا ترک کرد تا از اعتراضات مردمی نسبت به یک طرح گازی و سیاست های لیبرالیستی شدیدش بگریزد. وی به اتهام سرکوب تظاهراتی که طی آن 65 تن کشته و بیش از 500 تن زخمی شدند، همچنان در بولیوی تحت پیگرد است.
فوریه 2004 هائیتی، جان برتراند آریستید، رئیس جمهوری هائیتی که در نوامبر سال 2000 برای یک دوره پنج ساله دیگر (فوریه 2001 - فوریه 2006) انتخاب شده بود، زیر فشارهای مردمی وجامعه بین المللی استعفا و در 29 فوریه کشور را ترک کرد.
وی در نهایت تبعید به آفریقای جنوبی را برگزید. استعفای وی یک ماه پس از وقوع انقلاب مسلحانه ای صورت گرفت که نزدیک 100 کشته و 100 زخمی برجای گذاشت.
مارس 2005 قرقیزستان: دولت عسگر آقایف، رئیس جمهور قرقیزستان که 15 سال قدرت را در دست داشت، در عرض چند ساعت و به دنبال اعتراضات هزاران تظاهرکننده ای که به نتایج انتخابات و فساد دولت اعتراض داشتند، سقوط کرد. رئیس جمهور از کشور گریخت و روسیه به وی پناهندگی داد.
آوریل 2010 قرقیزستان: دولت قربان بیک باقی اف، رئیس جمهور قرقیزستان که به فساد و زورگویی متهم بود، به دنبال قیام مردمی و سرکوب آن توسط نیروهایش که 87 کشته برجای گذاشت، سقوط کرده ومخالفان، دولت موقتی به ریاست رزا اتونبایوا تشکیل دادند. باقی اف نیز زندگی تبعیدی در بلاروس را برگزید.

2-تجمع اعتراض آمیز مقابل پارلمان اردن دولت ملک عبدالله باید برکنار شود.

3-آخرین پیام زین العابدین بن علی که از تلویزیون دولتی تونس پخش شد بسیار به پیام محمدرضا شاه پهلوی شبیه بود؛ پهلوی دوم در یکی از آخرین پیام هایش گفت: انقلاب شما رِ گرفتم.

محمد رضا شاه - بن علی


 شاه البته مجال بیشتری یافت و تقریبا بعد از100 روز از کشور گریخت، اما بن علی مجالی نیافت و فردای انتشار پیام اش، کشور را به مقصد فرانسه ترک کرد. محمدرضا شاه پهلوی در پیامش چنین گفت و وعده داد: "متعهد” میشوم که خطاهای گذشته و بی قانونی و ظلم و فساد دیگر تکرار نشده بلکه خطاها از هر جهت جبران نیز گردد "متعهد” میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای برقراری آزادی های اساسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود تا قانون اساسی که خون بهای انقلاب مشروطیت است بصورت کامل بمرحله اجرا در آید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایر ان را شنیدم.

جنبش مردم تونس، شاید جدی ترین قیام مدنی نسبتا کم خشونت  در جهان عرب باشد که  به پیروزی رسید. این توفیق مدنی  در حالی صورت گرفت که خاطره جمعی جهان عرب مملو  است از کودتاهای خونین: در عراق، در مصر.

اگر این تحول اجتماعی عمیق و پرانرژی در تونس و الجزایر و تجربه جدید دموکراسی زنده و پویا و ساختار سیاسی تازه عراق به سایر کشورهای عربی برسد، نسل ما شاهد موجی از بیداری اجتماعی ، اعتماد به نفس و نهایتا تغییر ساختار سیاسی اقتدارگرایانه (عربستان، سوریه، مصر، لیبی، الجزایر و …) بسیاری از کشورهای جهان اسلام خواهد بود.
این درس تاریخ است که دیکتاتورهای فرصت برای جبران اشتباهات خود دارند ولی از آن بهره نمی گیرند.

بن علی یسمع الصوت الشعب و یفرر من تونس! هل بدا إیقاظ العربی؟.. بعد الدموکراسیه فی العراق و الثوره المدنیه فی تونس هل بدا الایقاظ فی العالم العربی؟
4-زین العابدین بن علی با کودتای نظامی ولی بدون خونریزی علیه حبیب بورقیبه، رییس جمهوری تونس  به ریاست جمهوری رسید. او اعلام کرده بود بورقیبه به دلایل پزشکی قادر به ادامه ریاست جمهوری و اداره کشور نیست و به این ترتیب با استناد به قانون اساسی تونس، وی را از ریاست جمهوری برکنار کرد.

وی پس از رسیدن به قدرت، قانون اساسی را تغییر داد و محدودیت زمانی دوران ریاست جمهوری را حذف کرد، به این ترتیب دیگر هیچ مانعی برای اینکه به رییس جمهوری مادام العمر تبدیل شود پیش رو نداشت.

5- در مصر و سوریه و الجزایر فرزندان و نزدیکان روسای جمهور برای صندوق‌های رای - بی حضور مردم- نقشه می‌کشند و هنوز در راهرو‌های کاخ‌های عربستان و لیبی و اردن و... شاهزادگان بر سر پادشاهی پسران و دخترانی دسیسه می‌کنند که پای لپ تاپ هایشان نشسته اند و کاریکاتورها و فیلم‌هایی را با هم رد و بدل می‌کنند که تمسخر راه و روش حکومت داری قرون وسطایی حکام کشورشان می‌باشد. فریادهای مردم تونس و حضورشان در خیابان‌ها در مصاف با نیروی پلیس دیکتاتوری و تلاش دیرهنگام وعذرخواهانه زین العابدین بن علی و سپس آوارگی او و خانواده اش ،سرنوشت محتوم همه دیکتارتورهایی است که گویی از مشابهت‌ها درس نمی‌گیرند . این دست پخت دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. تا چرخش "دیرو زود" روزگار قرعه فال با نام کدام بزنند.

1-2-3روزنامه مردم سالاری 27/10/89