نود و چهار سال بردگی

نویسنده :پل کریک رابرتز(1)

چکیده :

این مقاله به بررسی وضع مالیات بر درآمد در ایالات متحده می پردازد و نشان می دهد که مردم آمریکا آنچه را که به دست می آورند ،صرف پرداخت مالیات می کنند ، و بیشتر آنها همانند رعیت ها و بردگان قرن نوزدهم زندگی می کنند . وضع مالیات بر درآمد تصاعدی باعث شده که آنها تملک درصد ناچیزی از حقوقشان را داشته باشند .
پانزدهم آوریل سال جاری ، نود و چهار سال اززمانی که آمریکایی ها مجبور به تشکیل پرونده مالیات بردرآمد شدند ، می گذرد . برای بسیاری از آمریکایی ها سالگرد چنین روزی ، خاطره ای تلخ به شمار می آید . دولت های فدرال و ایالتی در حال حاضر بدهی های مالیاتی را از طریق نگه داری چک های حقوق ماهیانه در طول سال مالی ، جمع آوری می کنند . با این حساب اکثر آمریکایی ها هرگز پولی به چشم نمی بینند یا اطلاع درستی از آنچه که به عنوان حقوق به آنها پرداخت می شود ، ندارند . بسیاری از آنها ، مالیات کسر شده ازحقوقشان را به عنوان نوعی پس انداز اجباری می دانند .آنها چشم انتظار خدماتی از جانب دولت به عنوان باز پرداخت چنین مالیات هایی هستند ،که این باز پرداخت در قالب استفاده بهینه از تعطیلات تابستان یا پرداخت کمتر برای خرید یک ماشین جدید و یا موارد مشابه است .برخی از آمریکایی ها دریافته اند که در تمام نود و چهار سال گذشته به بردگی کشیده شده اند و همانند رعیت های قرون وسطی یا بردگان قرن نوزدهم ، حقوقی بیش از حق کاری که انجام داده اند ، داشته اند . در آمریکا مشروعیت شانزده طرح قانونی به تصویب رسید ، زیرا مالیات بر در آمد ، تنها برای ثروتمندان بود . برخی از ایالت ها این طرح را به تصویب رساندند زیرا در این ایالت ها کسی که درآمدش به قدر کافی بالا باشد پیدا نمی شد تا مشمول چنین مالیات هایی قرار بگیرد . وزارت خزانه داری آمریکا گزارش هایی از مالیات بر در آمد منتشر کرد و اعلام نمود که کمتر از یک در صد ازجمعیت ایالات متحده مشمول مالیات بر درآمد شده اند . به کارگیری نرخ تصاعدی برای کمتراز یک در صد ثروتمندان آمریکایی ، با طیف نرخ هایی از یک تا هفت در صد بر درآمد های بالای پانصد هزار دلارکه آن روزها پول بسیار زیادی محسوب می شد.
در نخستین سالی که مالیات بر در آمد مقرر شد ، افراد ثروتمندی همچون جان راکفلر ، دو میلیون دلار مالیات بر درآمد پرداخت کردند که بیش از سه در صد کل مالیات بر درآمد جمع آوری شده بود . مردم در ابتدای کار خوشحال بودند تا اینکه معافیت های مالیاتی کاهش یافت و نرخ های مالیاتی با سرعت و به صورت پی در پی در سال های 1916 تا 1918 افزایش یافت ودر طی پنج سال ،نرخ های مالیاتی از شش در صد به هفتاد و هفت در صد رسید و مردمی که در ابتدا از پرداخت مالیات معاف بودند ، حالا با بیش از دو برابر نرخ های اولیه مجبور به پرداخت مالیات شدند. در آمریکای «مستقل و آزاد » امروز ، بر خلاف اینکه کندی ، بوش و ریگان نرخ مالیات را کاهش دادند ، آمریکایی های معمولی ادعایی بیش از مطالبه حقوق کاری خودشان نسبت به بردگان قرون وسطی ندارند . بیشتر آنها به این وضعیت راضی هستند .آنها تملک بر بیش از سی در صد از در آمدهایشان را دارند که این همان نرخ مالیات رعیت ها و بردگان در قرن نوزدهم است .
در قرن نوزدهم برخی از رعیت ها و بردگانی که مهارتشان در شهرها با ارزش تر از مزارع بود ، توسط صاحبان برخی از کسب و کارها به شهرها کشانده شدند ، چنین کسب و کارهایی نیمی از دستمزد رعیت ها و بردگان را به مالکانشان پرداخت می کرد و با آنچه که باقی می ماند ، رعیت ها می توانستند به قدر کافی پس انداز کنند تا معافیت خودشان را بخرند . امروزه ما نمی توانیم معافیتمان را از اداره کل مالیات بخریم بلکه تنها آمریکایی های آزاد می توانند حساب هایشان را پرداخت کرده و در رفاه عمومی زندگی کنند . افرادی که چنین استدلالی را نمی پذیرند ، می توانند این استدلال را با سر پیچی از مطالبات دولت در مورد کارشان امتحان کنند .این افراد در می یابند که اداره کل مالیات دقیقاً می تواند همانند پادشاهان بی رحم فئودال یا مالکان برده دار ، ظالم باشد . در هر حال برخی از مطالعات نشان می دهد که مالیات بر در آمد تصاعدی ،مطابق خواست و میل همه طبقات جامعه انجام نمی شود . علاوه بر این ، گروه های فقیر و غنی ، ساکت و ساکن نیستند . مطالعات نشان می دهد ، آرزوی جنبش و نهضت در میان گروه های مختلف درآمد وجود دارد . در این میان برخی از افراد رشد می کنند و برخی از افراد هم سقوط می کنند و به نظر نمی رسد که دولت پاسخی برای این مسئله داشته باشد . در واقع برخی از درآمدهای بزرگ حاصل تبانی با دولت است همانند قانون زدایی ها و رفع ممنوعیت های مالی بوش و کلینتون که اولین درآمد یک میلیاردی سال را ایجاد کرد .
تکیه گاه اصلی جنگ طبقاتی ، تبلیغاتی است که می گوید :«ثروتمندان نباید مالیات پرداخت کنند .اما انتشار سالانه اطلاعات اداره کل مالیات ،عکس این مطلب را ثابت می کند . سال 2006سالی بود که آمریکایی ها مالیات را به جایگاه خودش برگرداندند و بالغ بریک درصد از بیست و دو و یک دهم درصد مالیات از درآمدهای ناخالص تعدیلی و سی و نه و نه دهم درصد از کل مالیات بردرآمد اختصاصی فدرال را پرداخت کردند . اوبامای رئیس جمهور پنج درصد مردم را غنی و ثروتمند دانست که شصت و یک دهم از همه مالیات بر درآمد اختصاصی فدرال را پرداخت می کنند . بالای ده درصد مردم هم حدود هفتاد و یک درصد چنین مالیاتی را پرداخت می کنند . این آمریکایی ها جایگاهی را که به دست می آورند ، کمتر از نیمی از توزیع درآمد پرداختی است ، که کمتر از سه درصد از مالیات بر درآمد اختصاصی جمع آوری شده است . در حقیقت معافیت بسیاری از آمریکایی ها شگفت انگیزاست .با این حال بسیاری آمریکایی ها همچنان که معتقد بودند صدام حسین سلاح های کشتار جمعی داشت و آنها را درسوریه و ایران نگه داری می کرد ، نیز معتقدند که ثروتمندان نباید مالیات پرداخت کنند.
1-paul Craig Roberts،نویسنده و دستیار وزیر خزانه داری آمریکا در دولت ریگان.
منبع : www.LewRockwell. com
منبع:نشریه سیاحت غرب ،شماره