به نقل از hoseinzadeh64.blogfa.com


انقلاب اسلامی در دل خود فرهنگ و هنر مطابق با اصول و ارزش های خود را داشته است . سالهای اول انقلاب و مخصوصا دوران هشت سال دفاع مقدس دوران تبلور این فرهنگ و هنر است. هنری که گاه در نوع خود منحصر به فرد بوده است.

متاسفانه با حاکم شدن جریان های لیبرالی بر اقتصاد و فرهنگ کشور، تلاش های آگاهانه و ناآگاهانه ی زیادی در جهت حذف این فرهنگ و هنر ها برداشته شد.

فرهنگ شهادت طلبی و ایثار و به دنبال آن گرامیداشت یاد و خاطره شهدا از جمله مواردی است که با فرهنگ لیبرالی و فردمحور نه تنها تضاد دارد بلکه ستیز و تقابل دارد؛ برای همین است که لیبرال های حاکم وقت بر این آب و خاک،  به هر نحو ممکن در صدد حذف فرهنگ جهاد و شهادت بودند؛ یا با تخطئه قیام عاشورا یا با سخره گرفتن رزمندگان و شهدا.

حرف در این مقوله بسیار است که البته بهتر است بگویم درد.

از جمله این هنرها، هنر و فرهنگ تابلو نویسی در دوران جنگ بود؛ با جملاتی احساسی، حماسی، روحیه آور، تامل بر انگیز و .... فرهنگی که می توانست و می تواند در شهرهای ما جا باز کند. هنوز هم در مناطق عملیاتی بعضی از این تابلو ها چشم نواز زائران هستند.:

 


اما هزار هزار افسوس که امروز باید شهر ما پر باشد از تبلیغات سونی و سامسونگ و فلان فیلم سینمایی و بهمان سریال تلویزیونی !

 نقاشی دیواری سیمای شهدا هم که در اوائل بعد از جنگ جای خود را باز کرده بود نتوانست همپا با تغییر عامدانه فرهنگ ایثار به فرهنگ شهروند محوری حرکت کند و در نطفه خفه ماند.

و امروز به ندرت در شهرها از این هنر انقلابی استقبال می شود.

هر روز که پشت چراغ قرمز چهارراه دکترای مشهد منتظر می مانم تا چراغ سبز شود خیره می مانم به نقاشی دیواری شهدای مدرسه شهید حکمت . آنقدر چهره ها نورانی است که آدمی از دیدن تصویرشان سیر نمی شود.

خلاصه بهانه ای است که هر روز سلامی کنی بر سالار شهیدان و اصحابش در کربلای ایران و تاملی بر مسیر زندگی.

اما چون فرهنگ لیبرالی بر اصل اومانیسم بنا نهاده شده است و سکولاریسم. پس هر امری که انسان را به یاد جهان فرا ماده بیاندازد مذموم است. اصل لذت و غفلت است که نتیجه اش شده  هزار و یک تابلو تبلیغاتی شهرهای ما، که تمام تلاششان این است که تو لحظه ای از یاد دنیا غافل نشوی و فکر نکنی که در این جهان مسافری بیش نیستی!