زندگی مجردی پدیده تلخی است که نمی‌توان چشم‌ها را بر روی آن بست و از کنار آن بی‌تفاوت عبور کرد.
روزگاری پدر و مادرها نگران بودند مبادا فرزندانشان آنها را به خانه‌های سالمندان بسپارند و رهایشان کنند، اما این‌بار ترس و نگرانی چهره دیگری را به آنها نشان می‌دهد.
حس استقلال‌طلبی و آزادی یکی از موهبت‌های الهی که نصیب انسان‌ها شده است، اما این‌روزها سخن‌گفتن درباره این‌ احساس،‌ برای خانواده‌ها به امری ناراحت‌کننده و مأیوس‌کننده تبدیل شده است.
این روزها خانواده‌ها از شنیدن قصد و نیت فرزندانشان برای تشکیل زندگی مستقل و مجردی به خود می‌لرزند و اشک می‌ریزند، اما کسی نیست که دستی بر روی اشک‌هایشان بکشد؛ گویی روزگار قصد دارد تنها چهره تلخ خود را به آنان نشان دهد.
روزگاری بود که به ندرت پیش می‌آمد جوانی از خانواده‌ فاصله بگیرد یا حوصله و گوشی برای شنیدن نصیحت‌های والدین نداشته باشد،‌ جایی برای بی حوصلگی ، جسارت و گستاخی به والدین وجود نداشت، اما گویی امروز دنیا وارونه ششده است، تنها یک جمله نصیحت آمیز از سوی والدین بهانه‌ای است برای برخی جوانان تا به سمت زندگی مجردی بروند.

صدای فریاد پسر جوان ازدیوارهای خانه گذر می‌کند و فضای کوچه را ناخواسته به سکوت فرا‌می‌خواند، در با شدت و محکم بسته و باز می شود‌، فریاد "دیگر به این خانه بر نمی‌گردم. " سکوت کوچه را می‌شکند. و پس از آن این مادر است که پای برهنه در حالی که سعی می‌کند چادر سفید خود را به روی سر بکشد، به میان کوچه می‌دود تا مانع از رفتن پسر خود شود.
اشک‌های مادر بر روی چهره‌اش سرازیر می‌شود، اما پسر بی‌تفاوت به عجز و ناله‌های مادر سعی می‌کند تنها تصویری از خانه را در پشت سرش جا بگذارد.
آیا به راستی والدین در رویکرد جوانان به زندگی مجردی نقش دارند و آنها را وادار به زندگی مجردی می‌کنند؟ یا این‌که بی مسئولیتی و بی تفاوتی جوانان خانواده‌ها را با این مصیبت روبه رو کرده است؟ آیا این فرهنگ غرب است که بار دیگر کمر همت بسته تا جوانانمان را دچار از خودبیگانگی کند؟


اتاق‌ شخصی جوانان زمینه‌ای برای زندگی مجردی
مجید امیدی مدیر کل فرهنگی سازمان ملی جوانان معتقد است: خانه های مجردی - که این‌روزها در جامعه شاهد آن هستیم و در برابر این واقعیت تلخ و سنگین به ناچار سکوت را اختیار می‌کنیم - بدون شک از مشکلات جوانان محسوب می‌شود.
امیدی از رویکرد برخی جوانان به زندگی مجردی ابراز تأسف می‌کند، می‌افزاید: زمانی که افراد خانواده از یکدیگر دوری می‌کنند، و اتاق شخصی خود و تنهایی را به با هم بودن ترجیج می‌دهند، مشکلات آرام آرام نمود پیدا می‌کند.


رفتارم جوانم را از من دور کرد
پدر میانسالی که چند ماهی است پسرش او را رها کرده و به تنهایی در آپارتمان 100 متری در میگون زندگی می‌کند، می‌گوید: وقتی برای اولین بار پسر 22 ساله‌ام را از خانه بیرون کردم نمی‌دانستم چه بلایی بر سر خود آورده‌ام.
موهای سرش ریخته و گوشه‌ چشم‌هایش چروک زیادی دارد، در حالی که دستی بر روی ریش‌های سفیدش می‌کشد ادامه می‌دهد:« این من بودم که با پرخاشگری‌هایم دنیا را برایش تیره و تار کردم.»حالا تنهایی برای پسرم عادی شده است.


خانواده‌هایی که با زندگی مجردی جوانانشان ژست می‌گیرند
برخی خانواده ها نیز در قبال رویکرد جوانان خود به زندگی مجردی ژست می‌گیرند و آن را نشانی از تعالی فرهنگی خود قلمداد می‌کنند.
یک کارشناس در این‌باره می‌گوید: این گروه از خانواده‌ها غفلت‌زده هستند و به دلیل این‌که اسیر فرهنگ غرب شده‌اند تنهایی فرزندانشان را از سطح بالا بودن و روشنفکری تلقی می‌کنند در حالی که آنها سرپوشی بر روی ایرادات خود می‌گذارند.


زندگی مجردی؛ تلنگری به وسوسه‌های شیطانی
عصر یک روز بهاری خانم جوان شیک پوشی وارد یکی از آژانس‌های املاک بسیار شیک واقع در شمال شهر تهران می‌شود، "آپارتمانی برای اجاره می‌خواستم "، این جمله را خانم جوان می‌گوید، با شنیدن این جمله همه نگاه‌ها به سمت او می‌رود.
مرد جوانی که پیراهنی نارنجی رنگ به تن کرده و موهای خود را ژل زده است، با دست صندلی را نشان دختر جوان می‌دهد.
چقدر پول دارید؟ این پرسش را مرد جوان با لبخند به زبان می آورد؛ خانم جوان نیم‌نگاهی به اطراف خود می‌اندازد و رو به مرد می‌گوید: «20 تا 25 میلیون تومان».
مرد جوان مجدداً می‌پرسد اجاره هم می‌‌توانید بدهید؟ دختر جوان در حالی که ابروهای خود را بالا می اندازد، می‌گوید: «نه متأسفانه امکان پرداخت اجاره ندارم.» چند نفر هستید؟ بی‌هیچ اکراهی پاسخ می‌دهد« تنها زندگی می‌کنم» برقی به چشم مردان می‌دود و گوش‌ها تیزتر می‌شود.
مرد جوان با نیشخند می‌‌گوید: «شما آپارتمان را بپسندید بقیه کارها با من.»
بعد با آب و تاب ادامه می‌د‌هد: " آپارتمان 80 متری، در خیابان ...، نوساز، استخر و سونا هم دارد. از فایل‌های جدیدمان است. "می‌پرسد مالک در آپارتمان ساکن است؟ مرد هم پاسخ می دهد؟ «نه. ضمن این‌که مالک این آپارتمان از جمله افراد امروزی است، با این مسئله مشکلی ندارد. خیالتون راحت باشد.»
مرد جوان کلید را از کشوی میز خود برمی‌دارد و همراه با خانم متقاضی، برای دیدن آپارتمان از آژانس املاک خارج می‌شوند.
مینا گودرزی خانمی 32 ساله که مدیر بخش بازرگانی یک شرکت تجاری است و به تنهایی در آپارتمانی زندگی می‌ کند، او که از برخوردهای برخی کارکنان آژانس‌های املاک گله‌مند است، در این‌باره می‌‌گوید: هر باری که بخواهم آپارتمان خود را تغییر دهم با برخوردهای نامتعارف مواجه می‌شوم.


مالکانی که حاضرند آپارتمانشان را به خانم مجرد بدهند
اگر مجبور نبودم هرگز تنهایی زندگی نمی‌کردم، این جمله را این خانم 32 ساله می‌گوید و ادامه می‌دهد: در گذشته مالکان آپارتمان‌ها، ملک خود را به سختی به زنان تنها و مجرد اجاره می‌دادند، اما این روزها همه چیز تغییر کرده است و آنها در ازای گرفتن مبلغی بیشتر به راحتی حاضر به عقد این‌گونه قراردادها هستند.
خانم گودرزی می‌گوید: در حال حاضر بعضی از دختران و پسران به بهانه رهایی از کنترل خانواده‌ به زندگی مجردی روی آورده‌اند.


خانم جوان: سن من چه ربطی به اجاره آپارتمان دارد؟
سر نبش یکی از چهارراه‌های بالای شهر آژانس املاک شیکی خودنمایی می‌‌کند. تعدادی خانم و آقا در حال صحبت هستند اما نحوه چیدمان صندلی‌ها کاملاً مشخص می‌ کند که کدام‌ یک ارباب رجوع‌ هستند.
خانم جوانی رو به مسئول قسمت اجاره آپارتمان‌ها می‌کند و می‌ گوید: آپارتمانی در حدود 15 تا 20 میلیون برای اجاره می‌خواستم. مرد با شنیدن این جمله با صدای آهسته و نرمی می‌پرسد: تنها هستید ؟ خانم جوان نیز پاسخ می‌دهد: من که گفتم تنها هستم. مرد دوباره می‌گوید: شما چند سالتون است؟ دختر جوان که به دنبال رابطه سنی با اجاره خانه می‌گشت، با شک و دودلی می‌گوید: حدود 30 سال دارم و در یکی از بیمارستان‌ها کار می‌کنم. تاب نمی‌آورد و با نارحتی می‌پرسد: سن من چه ربطی به اجاره خانه دارد؟
دختر جوان کمی روی صندلی جا به جا می‌شود و می‌گوید: در هر حال من برای اجاره آپارتمان مهلت زیادی ندارم، باید هر چه سریعتر یک آپارتمان اجاره کنم.
مرد جوان سرش را کمی جلوتر می‌آورد و کارتی را به خانم می‌دهد و می‌ گوید: این کارت من است، عصر با من تماس بگیرید، یک مورد مناسب دارم که باید هماهنگ کنم به اتفاق هم آپارتمان را ببینیم. برای شما بسیار مناسب است؛ ضمن این‌که مزاحم هم ندارد.


قراردادهای اجاره‌ای به نام همسران موقت
"ب " صاحب یکی از آژانس‌های املاکی است که در شمال شهر قرار دارد و حدوداً 40 تا 45 ساله به نظر می‌رسد. او که به گفته خودش این شغل را از پدرش به ارث برده و سال‌های سال در شمال تهران کار کرده است، در این باره می گوید: بیشتر متقاضیان ما برای خانه مجردی جوانان هستند. در حالی که در گذشته بیشتر مردها مشتری ما بودند، اما الان خانم‌ها از مردها پیشی گرفتند.
وی با خنده صحبت‌هایش را این‌گونه ادامه می‌دهد: ماشاءالله خانم‌ها همه وضع مالی خوبی دارند، چه عیبی دارد که تنها زندگی کنند؟!
از او باز می‌پرسم به نظر شما چرا بیشتر مشتری‌های شما خانم ها هستند؟ در حالی که نگاهی متفکرانه می‌کند، رو به من می‌گوید: گروهی از این افراد همسران موقت هستند.


بچه‌ پولدارهایی که برای دوستان خانه مجردی می‌‌گیرند
این که چیزی نیست، مردهایی را می‌شناسیم که به دور از چشم همسرانشان برای دوستان خود آپارتمان اجاره کرده‌اند و هزینه‌های زیادی را می‌پردازند. این توضیحات را "ب " با خوشحالی طوری می‌گوید که نشان می‌دهد برایش نه تنها عادی شده بلکه جذاب هم هست. انگار خودش هم از این مسئله استقبال می‌کند.
وی می‌گوید: در همین محله، دخترها و پسرهای جوان و پولداری را می‌شناسم که در روز فقط چند ساعت در آپارتمان اجاره‌ای خود هستند؛ در واقع برای خوشگذرانی و راحت بودن، حاضرند بالای 30 میلیون تومان ودیعه و 500 هزار تومان اجاره بدهند.


27 درصد جوانان تهرانی زندگی مجردی دارند
امیدی مدیر کل فرهنگی سازمان ملی جوانان می‌گوید: 27 درصد از جوانان در تهران زندگی مجردی دارند. این مسئله متأسفانه در کلان‌شهرها نمود بیشتری دارد. این آمار تکان‌دهنده است و هشداری برای خانواد‌ها محسوب می‌شود.
واقعیت این‌است که خانواده‌ها خواسته و ناخواسته زمینه را برای زندگی مجردی فرزندانشان فراهم می‌کنند و در برابر این دگرگونی و تمایلات جوانان سکوت می‌کنند.


خانواده هایی که به دنبال خودفریبی هستند
اما این سئوال مطرح می شود که چگونه خانواده‌ها با این دگرگرونی روبه‌رو می‌شوند و با سکوت خود فرزندانشان را به خانه‌‌های شیطان بدرقه می‌کنند.
یک کارشناس در امور جوانان در این‌باره می‌گوید: استقلال حوزه‌های مختلفی دارد و باید جنبه‌های عقلی و منطقی آن را در نظر بگیریم. بعضی خانواده‌ها به قدری به فرزندشان آزادی می دهند که جوان هر کاری را که دوست دارد انجام می دهد.
وی می‌افزاید: این خانواده‌ها به دنبال خود فریبی هستند و این مسئله نه تنها برای فرزندانشان بلکه برای جامعه نیز آسیب‌های جدی همراه خواهد داشت.
محمد زاهدی اصل رئیس انجمن مددکاری ایران، با پرداختن به عوامل مؤثر در تمایل جوانان به استقلال و زندگی مجردی ، آسیب‌های اجتماعی ناشی از این مسئله را نیز بررسی کرده و می گوید: هر جوانی تمایل دارد که زندگی مستقلی داشته باشد بنابراین از این جهت امری طبیعی است اما نباید از نظارت‌ها غافل شد.


تناسب زندگی مجردی با افزایش سن ازدواج
وی در ادامه می‌افزاید: وقتی نتوانیم شرایط تشکیل زندگی مشترک را برای جوانان فراهم کنیم، به دلیل طولانی شدن دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج این امر باعث می‌شود در موقعیتی قرار گیرند که احساس کنند سربار خانواده‌ها هستند.
وی با اشاره به این‌که طولانی شدن زندگی مجردی تبعات منفی به همراه دارد، می‌گوید: همه جوان‌ها برای خوشگذرانی زندگی مجردی را انتخاب نمی‌کنند. گاهی اوقات شرایطی پیش می‌آید که جوانان مجبور هستند این نوع زندگی را انتخاب کنند.
به گفته رئیس انجمن مددکاری کشور، یکی از دغدغه‌های اصلی دولت، مردم و خانواده‌ها زندگی مجردی جوانان است
وی در ادامه می‌افزاید: این امر به تدریج در حال تبدیل شدن به یک معضل است. این معضل تبعات زیادی به همراه دارد؛ در این صورت احتمال به وجود آمدن آسیب و انحرافات اجتماعی زیاد می‌شود.
زاهدی با بیان این‌که این مسئله با شعار دادن حل نخواهد شد، تأکید می‌کند: یکی از راه‌ها این است که همه دست به دست بدهیم و شرایط ازدواج و تشکیل زندگی مشترک را برای جوانان فراهم کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش مبنی بر این‌که آیا بهتر نیست محدودیت‌هایی در جامعه اعمال شود یا خیر؟ تأکید می‌کند: نباید صورت مسئله را پاک کرد، با ایجاد فضای ناامن نمی توانیم مسئله را حل کنیم. این‌که سیاستی را اتخاذ کنیم که به مجردها خانه ندهند و سختگیری‌ بیشتر شود بی فایده است و نیاز به فکری جدی دارد.
اما در این میان عده دیگری از کارشناسان معتقد هستند به گذشته بر می‌گردند و ریشه آن را در زمان آموزش می‌ جویند. در واقع آنها معتقد هستند بخشی از ایرادات در زمینه آموزش و پروش است. زمانی که فرزندان به مدرسه می‌روند و اولین مراحل آموزش را پشت سر می‌گذاراند، از آن زمان باید به آنها درست اندیشیدن و تصمیم گرفتن را آموزش داد.
به گفته این گروه از کارشناسان نحوه درست اندیشیدن باعث می‌شود، کودکان امروز که جوانان فردا هستند با کوچکترین سختی و ناراحتی بر اساس احساساتشان عمل نکنند و با عقل و منطق تصمیم‌گیری کنند.
همگی به این امر واقف هستیم که حس استقلال طلبی جوانان بسیار ارزشمند است و از الطاف الهی است. اما اشکال کار شاید در نحوه تربیت و برخورد با جوانان است.
زندگی مجردی پدیده تلخی است که نمی‌توان چشم‌ها را بر روی آن بست و از کنار آن بی‌تفاوت عبور کرد.
یکی به دلیل بالارفتن سن ازدواج و اختلاف نظر با خانواده‌،یکی به دلیل ادامه تحصیل، دیگری نیز به دلیل جدایی از همسرش تن به این پدیده تلخ داده‌است، اما آیا به راستی برای فرار از مشکلات تنها راه چاره‌ " زندگی مجردی " است و یا این‌که اگر قرار است زندگی مجردی وجود داشته باشد نمی‌توان آن را به گونه‌ای مدیریت کرد که آسیبی به جامعه نرسد؟