هالیوود

 اعتقاد به منجی و بحث از آخرالزمان مسئله ای است با ریشه ای طولانی که در اکثر ادیان الهی و بشری نیز نشانه ای از آن وجود داشته است. فلذا می توان گفت که پدیده ای به نام موعود گرایی و گرایش به منجی ، موضوعی است که می توان گفت تقریبا نقطه مشترک اغلب ادیان است. البته اگر تفاوتهایی در این باره وجود دارد، بیشتر مربوط به چگونگی و کیفیت وجود و ظهور منجی می باشد و آنچه مهم است اینکه در اصل وجود این مسئله، اتفاق نظر وجود دارد.

تقریبا در بین همه ادیان الهی و غیر الهی اینطور بیان شده که قبل از فرا رسیدن دوران ظهور منجی، حوادث مهمی رخ می دهد که بر زندگانی بشر تاثیر گذار است. چگونگی وقوع این حوادث و رخدادها مسئله ای است که اغلب افراد نسبت به آن بی اطلاع هستند. بنابراین افراد جامعه بشری، نسبت به این موضوع عطش دارند که بدانند چه سرنوشتی برایشان رقم خواهد خورد. چرا که اطلاع از آینده، میل فطری بشر است، او دوست دارد بداند سرانجام چه خواهد شد. به همین خاطر همواره نسبت به کسب اطلاعات از آینده رغبت نشان داده و برای دستیابی به این مهم،یا به سمت انبیا و قدیسان رفته یا به مکاشفه روی آورده و گاه دست به دامن منجمان و طالع بینان شده است.

طبق آمار اعلام شده در فاصله سالهای 1995 تا 2005 از 22 فیلم پر فروش جهان، 19 مورد به نحوی به موضوع آخرالزمان پرداخته اند

در سالهای اخیر با توجه به حوادثی که در سطح جهان در حال رخ دادن است، به طور کلی همه مردم در سرتاسر کره زمین نسبت به بحث آخرالزمان و منجی، توجه خاصی پیدا کرده اند. همین مسئله موجب شده تا نهادهای فرهنگی از این موضوع برای تولیدات خودبهره ببرند. با توجه به بحث تکنولوژی پیشرفته ارتباطات و اطلاعات، صنایع سمعی و بصری نقش مهمی را ایفا می کنند. مثلا صنعت سینما بسیار دقیق و فعالانه در سطح جهانی عمل می کند و تمایل مردم در سطح جهانی را کسب کرده اند. در این میان سینماگران و به ویژه اهالی هالیوود از این احساس تمایل بیشترین بهره را برده، در این عرصه پیشگام شده و با ساخت فیلم های گوناگون با موضوعات متنوع و جذاب، ابتکار عمل را در دست گرفته اند.

طبق آمار اعلام شده در فاصله سالهای 1995 تا 2005 از 22 فیلم پر فروش جهان، 19 مورد به نحوی به موضوع آخرالزمان پرداخته اند .

آثار شاخص و تأثیر گذاری چون : ماتریکس ،نارنیا، هری پاتر ، ارباب حلقه ها ،پسر جهنمی ،مرد عنکبوتی، ترمیناتور، امگا کد ،مگیدو و...  نمونه های مشهوری از تولیدات سینمایی هستند که هر کدام به نوعی مستقیما یا غیر مستقیم با موضوع آخرالزمان مرتبط هستند.

هالیوود

به طور تقریبی از سال 2006 بیش از 60% محصولات هالیوود در ارتباط با مساله منجی و آخرالزمان بوده اند؛

نکته جالب توجه این است که در حال حاضر در سال 2010، به طور متوسط هر هفته یک برنامه  اعم از سریال، فیلم، مستند و یا کارتون درباره آخرالزمان در دنیا اکران می شود.

اما همانطور که گفته شد هالیوود در این زمینه به طور فعالانه ای عرصه را در اختیار دارد و به نظر می رسد تدریجا از  ژانرهای دراماتیک، ملو درام، اکشن و کمدی خارج شده و اخیرا سعی دارد هر چه بیشتر بر موضوع آخرالزمان متمرکز شده و مسئله آخرالزمان را نیز به نوعی ژانر در فیلمهایش تبدیل کرده است.

با توجه به مطالب مذکور، این سوال به وجود می آید،که این حجم عظیم از تولیدات سینمایی و تلویزیونی،با مضموم آخرالزمان تنها برای ارضاء حس کنجکاوی انسان نسبت به آینده ی خود، ساخته می شوند و یا اینکه صنعتگران هالیوودی به دنبال انتقال پیام و مفاهیم خاصی به مخاطبان خویش می باشند؟

طبیعتا هر فیلمی که ساخته می شود، کارکردهای متفاوتی دارد. کارکردهایی همچون یک وسیله تفریحی، ابزار تحقیق علمی، نوعی سرمایه‌گذاری برای سازندگان آن فیلم، یک کانال ارتباطی، یک شکل‌دهنده اعتقادی، و یا یک موضوع هنری؛ ولی مهمترین کارکردهای آن‌ را می‌توان در سه قسمت هنری، ارتباطی و صنعتی دسته‌بندی کرد. البته شایان ذکر است که استفاده از ساختار هنری و تفریحی، قدرت نفوذ فیلمها و میزان فروش آنها را به نحو چشم گیری افزایش می دهد. لذا به علت ارتباط پیچیده بین عوامل هنری، ارتباطی و صنعتی فیلم تفکیک کارکرد یک فیلم به هر کدام از این سه مبنا کار بسیار دشوار و برای برخی از آنها غیر ممکن است.

در همین راستا استفاده دیگری که امروزه از سینما میشود، مدیریت افکار عمومی نسبت به آینده تاریخ است

با این وجود شاید بتوان گفت که بعد ارتباطی فیلم از قوی‌ترین ابعاد آن است؛ به عنوان مثال بر همین مبنا فیلمهای زیادی در ابتدای انقلاب شوروی ساخته شدند که نقش بسیار مهمی در گسترش و تبلیغ پیام انقلاب ایفا می‌کرد. این کارکرد مهم، ابتدا توسط دولتها آغاز گردید و ایجاد سینمای سیاسی را در آغازین سال‌های جنگ‌ها رقم زد. لذا فیلمها به عنوان عنصری بسیار قوی در راستای پیشبرد اهداف فرهنگی و سیاسی در آن زمان مورد استفاده قرار گرفتند. استفاده از این کارکرد، با آغاز جنگ دوم جهانی شکوفاتر شد. اسناد و شواهد اجتماعی به‌دست آمده از آن زمان، گواه این مطلب است، که در آثار عرضه‌شده در دهه1930، دولت جدید روزولت، جهت انتقال پیام برنامه‌های خود از این رسانه به ‌خوبی استفاده کرده بود. پس از آن، مؤسسات مختلف از فیلم در راستای اطلا‌ع رسانی و انتقال عقاید خویش استفاده کردند. حتی روشنفکران و هنرمندان، پیام‌هایی را می‌فرستادند که برای اهداف خاصی، چون متقاعد کردن و سرگرمی همراه با تحریک مخاطب، طراحی می‌شد.

ذره بین

برای مثال بسیاری از سیاست های باز دارنده در هالیوود پایه ریزی می شود مثلا هنگامی که بخواهند شخص ضعیفی را قوی جلوه دهند یا موضوعی مهم را خرد کرده و کوچک نشان دهند، از سینما استفاده می کنند. و یا به طور کلی در سرخوردگی های بزرگ، برای ترمیم روحیه مردم از فیلمهای امیدوار کننده استفاده می شود؛ مثلا پس از شکست آمریکا در ویتنام شاهد نمایش فیلم هایی با مضمون جان فشانی ها و قهرمانی های سربازان یانکی هستیم. همچنین فیلم های ساخته شده درباره گروگان گیری در لانه جاسوسی ایران نیز شاهد این مدعاست.

اینطور به نظر می رسد که امور استراتژیک سیاستمداران غربی قبل از اجرا در سینما امتحان می شود تا واکنش جامعه را نسبت به آن مورد بررسی قرار دهند و یا مخاطب را آماده انجام آن کنند. در همین راستا استفاده دیگری که امروزه از سینما میشود، مدیریت افکار عمومی نسبت به آینده تاریخ است.

چرا که همانطور که ذکر شد، اطلاع از آینده میل فطری بشر است، و او دوست دارد بداند سرانجام چه خواهد شد به همین خاطر همواره برای باخبر شدن از آینده در تلاش است. از همین رو سینما به واسطه نفوذ در اذهان عمومی و جذابیتش مورد استفاده قرار گرفت، استفاده ای که بعدها به ابزار کنترلی برای قدرتمندان تبدیل شد.

همانطور که ذکر شد فیلم های ساخته شده در رابطه با آینده تاریخ و فرجام جهان آنقدر زیاد است که خود یک سبک از انواع فیلم شناخته میشود...

تقسیم بندی این نوع از فیلم ها به خاطر مشابهت های موجود در غالب آنها بسیار مشکل است. به طوری که تحلیل گران تقسیم بندی 4 تا 11 قسمتی از آن داشته اند.اما بیشتر منتقدین سینما این نوع ژانر را به دسته های زیر تقسیم کرده اند:

• آخرالزمان طبیعی

• آخرالزمان تکنولوژی و علمی تخیلی

• آخرالزمان اسطوره ای و قهرمانی

• آخرالزمان دینی