وقتی" مشایی" جا پای"  مهاجرانی" میگذارد!


1.سخنان و اقدامات جنجالی اسفندیار رحیم مشایی در دوران حضور در دولت نهم انتقادات زیادی را در طیف هواداران دولت برانگیخت. اظهاراتی همچون «دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده‌است. البته این دوره تمام نشده بلکه رو به پایان است.»، «در ایران استفاده از حجاب آزاد است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمی‌شود.»، «جلوگیری از برپایی شادی، اهانت به اسلام و استفاده از رنگ سیاه مکروه است.»، «آذربایجان غربی، ایلام و کرمانشاه متعلق به کردستان است و این قوم از برترین قوم‌های ایرانی است.»، «ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند.»، «ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است.» «ما مردم آمریکا را از برترین ملت‌های دنیا می‌دانیم.» و «نام خلیج فارس و دریای پارسی از ?? میلیون سال پیش به موازات شکل‌گیری تمدن‌های انسانی در منطقه موجودیت یافته‌است.» و اقداماتی همچون حضور در مجلس رقصی در ترکیه، مراسم حمل قرآن همراه با نوای دف، ادغام سازمان حج و زیارت با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گوشه‌ای از عملکرد جنجالی مشایی است.

- مشایی در زمان ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در جلسه ای در ترکیه حضور یافت که درآن رقاصه‌ها به پایکوبی می پرداختند، مشایی فیلم  آن جلسه را تصاویر گزینش شده از یک مجلس دو ساعته دانست  و گفت: «مجلس رسمی بوده و لهو لعب هم نداشته. ضمن اینکه رقص نبوده و از دیدگاه بسیاری هنر است و آنها بر خلاف ما آن را حرام نمی‌دانند.» درسال ???? در مقاله‌ای درسایت شخصی رحیم‌مشایی در پاسخ به انتقادات از این اقدام مشایی عنوان شد که: «در صورتی که آنچنان صحنه‌هایی در افتتاحیه بازی‌های آسیایی قطر با حضور آقای احمدی‌نژاد نیز انجام شد، پس چرا تنها مشایی باید برای شرکت در چنین جلسه‌ای مورد سؤال و انتقاد قرار گیرد؟»

-در ?? تیر ????، مردم اسرائیل را دوست ایرانیان می خواند ..

در آن زمان ??? نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با امضای بیانیه‌ای خواستار برخورد جدی با وی شدند. پس از انتشار این بیانیه، او در ?? مرداد ???? در نامه‌ای به حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی واژه اسرائیل در جهان امروز را منفورترین واژه‌ای دانست که مترادف نژادپرستی، خیانت، خشونت، مکر و فریب است. وی با تکرار ادعاهای خود با شدت بیشتر در مرداد ????، موجی از اعتراضات را علیه خود و دولت برانگیخت. بلافاصله پس از این ماجرا تجمع دانشجویان روبه‌روی سازمان میراث فرهنگی برگزار شد. حاشیه‌ها در مورد اظهارات  او تا جایی بالا گرفت که رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه سخنان وی را کاملاً اشتباه دانسته و خواستار پایان‌بخشی به این حواشی که در موارد زیادی با استناد به آن دولت تخریب می‌گشت، شد. این در حالی است که محمود احمدی‌نژاد روز قبل از نماز جمعه در یک نشست خبری از سخنان مشایی دفاع کرده بود و نظر مشایی را نظر دولت دانست. با این وجود سخنان وی درباره دوستی با مردم آمریکا و اسرائیل هنوز در سایت شخصی وی خودنمایی می‌کند.

-در مراسم افتتاح همایشی در روز ?? آبان ???? در جلسه‌ای با حضور مشایی، ?? خانم با لباس محلی، دف زنان روی سن آمدند و در حالی که قرآن را در سینی گذاشته بودند با حالات ریتمیک آن را به قاری تحویل داده و سن را ترک کردند.

آن زمان آیت‌الله صافی گلپایگانی و آیت‌الله مکارم شیرازی در این مورد موضع تندی گرفتند و با وجود اینکه خود مشایی در این جلسه حضور داشت، معاون وی به ناچار استعفا داد.

-در سال ???? دولت طی آیین نامه‌ای سازمان حج و زیارت را به زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی ملحق کرد و پس از آن مشایی در اقدامی عجولانه اقدام به برکناری رئیس این سازمان نمود.
همین اقدام اعتراضات بسیاری از نمایندگان مجلس و مراجع تقلید را بر انگیخت اما تا زمانی که مخالفت رهبر معظم انقلاب با این اقدام دولت علنی نشد دولت حاضر نشد که اعتراضات را به رسمیت بشناسد. با این وجود دولت مجبور شد پس از این، مصوبه خود را لغو کند.

-یکی دیگر از حاشیه‌هایی که درباره مشایی ایجاد شد، چاپ گفت‌وگوی او با خبرنگار ترک در روزنامه صباح بود. این روزنامه از قول مشایی نوشت: استفاده از حجاب در ایران آزاد است.
مشایی در پاسخ به سؤال کورپا خبرنگار زن روزنامه صباح، که پرسید آیا می‌توانم روسری‌ام را بردارم، گفته است: بله، اینجا، ایران آزاد است.

 

-مشایی در کنفرانس انجمن سالانه دانشگاه‌های باز که به میزبانی دانشگاه پیام نور و در سالن همایش‌های صدا و سیما برگزار شده بود باز هم حاشیه آفرید. او با اشاره به سخنرانی‌اش در یکی از دانشگاه‌های آمریکا گفت: در آنجا گفتم چرا خدا محور وحدت انسان‌ها نیست و الان نیز تأکید می‌کنم که خدا محور وحدت انسان‌ها نیست و حتی امروز هم بشر به وحدت نرسیده است چرا که اگر به وحدت رسیده بود این همه خونریزی و جنگ صورت نمی‌گرفت.

کاوش‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که انسان به خدا اعتماد داشته است اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟ من می‌گویم مشکل این است که به تعداد انسان‌ها خدا هست و خدای هر انسانی با توجه به شناخته آن فرد از خدا با خدای فرد دیگر متفاوت است. ملت‌ها در طول تاریخ همواره یک خدا را نپرستیده‌اند چون انسان‌ها خداهای متفاوت دارند.

2-اما مسئله ای  که  در دوره دهم ریاست جمهوری قابل لمس است تغییر رویکرد آقای مشایی در اظهار نظراتش است.

این بار مشایی یک قدم پا را جلو تر می گذارد. او دیگر درباره سیاست خارجی و اسرائیل و مدیریت جهانی و... سخن نمی گوید؛ او از رابطه خدا و انسان می گوید، شاید هم تغییر جایگاه مشایی و ارتقاء او در دولت دهم و نزدیکی بیشتر به احمدی نژاد، باعث شده است که او با آزادی عمل بیشتری سخن بگوید!

اسفندیار رحیم مشایی پس از جنجال بر پا شده برای معاون اولی چند ماهی سکوت می کرند، و از پس خوابیدن غائله سکوت خود را با سخنان تر و تازه و حکیمانه می گوشاید!

-در 18 شهریور ماه بود که در جلسه معارفه وزیر علوم فلسفه آفرینش انسان را این گونه تفسیر نمود: «نمی خواهم فلسفی صحبت کنم، ذوقی می گویم. خداوند به انسان بدهکار نبود که او را آفرید. ظاهرا خداوند به خودش بدهکار بود که انسان را آفرید. دلش خواست شناخته شود. یک کسی را باید خلق می کرد که بتواند بشناسد. انسان اهمیتش به همین علم است. اگر علم را برداریم انسان حذف می شود. انسان را که حذف کنیم، دیگر نیازی به حذف خدا نیست، زیرا خدا دیگر خودش حذف شده است«.

او سپس با تاکید به اهمیت علم ، معجزه امام دوازدهم(عج) را علم دانست، او در این باره گفت: «امام عصر (عج) پیامبر نیست که کسی از او معجزه بطلبد،قبول. اما اگر کسی امروز بیاید برای ایفای ماموریت تاریخی خود که هزار و چند صد سال از بروز و ظهور او گذشته است، آیا بشریت از او سند و مدرکی نخواهد خواست؟! حتما خواهد خواست. فکر کرده ام که اگر امام عصر امروز، فردا، 10 سال دیگر، صد سال دیگر یا ... بیاید آیا بشریت از او حجت طلب نخواهد کرد؟ بعید است که طلب نکند. اما آن حجت چیست؟ فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر بشریت از او حجتی طلب کند، "دانش" طلب خواهد کرد.»

-اما ماراتون نظریه پردازی های مشایی در همین نقطه توقف نمیشود ! او  به چگونگی ارائه علم از سوی امام زمان(عج) می پردازد. او می گوید: «بشر برای اثبات حجیت و سندیت نسبت به ادعای امام عصر (عج) از او دانش طلب خواهد کرد. دانش 27 واحد است. دو واحد تا زمان او است. معادله رشد دانش هم اهل ریاضیات می دانند که خطی نیست و دانش هر چه هست مربوط به اواخر است یعنی فقط کافی است آن حضرت یک واحد علم را عرضه کند که آن یک واحد علم به هیچ وجه قابل مقایسه با تمام ظرفیتهای علمی تاریخ بشریت نیست«.

حال سوال های ما از همین جا اغاز می شود!

آیا این سخنان اسفندیار مشایی متاثر از اومانیسم نیست؟


-مشایی در روز 18 شهریور باز هم سخن گفت اما این بار درباره فلسفه محیط زیست (!) اظهار نظر کرد، او در مراسم معارفه رییس سازمان محیط زیست گفت: «حفاظت از محیط زیست واجب عینی است اما اینکه فکر کنیم تنها سازمان محیط زیست است که می‌تواند مشکلات را حل کند و مسئول حفاظت از محیط زیست است خطای بزرگی است. حتی اگر دولت هم همه کارهای خود را تعطیل کند و روی مسائل محیط زیستی تمرکز کند باز هم آنچنان که باید حق مطلب ادا نمی‌شود.»

رحیم مشایی دوم آبان ماه در جشنواره بین المللی فارابی درباره علوم انسانی می گوید: «علوم انسانی وام‌دار جایگاه رفیع انسان است، اهمیت علوم انسانی از آن جهت است که مهمترین موضوع آفرینش یعنی انسان ارتباط دارد و علوم انسانی حوزه وسیع و گسترده‌ای را در بردارد. چگونگی زندگی انسان که وام‌دار استفاده از منابع طبیعی است، با نوع نگاهی که در علوم انسانی ارائه می شود ارتباط مستقیم دارد. تاریخ نیز فرازهای زیادی دارد و فرازهای تاریخی ارتباط با فرازهای انسانی دارد.«

مشایی در همان سمینار افکار موحود در باب انسان را به دو دسته تقسیم می کند:

: «نگاهی وجود دارد که در آن جایگاه انسان تا خدا ارتقا می ‌یابد، البته منظور بخش منفی آن و خدا شدن نیست، انسان از سرعت و جهش برای رشد برخوردار است اما در نگاه دیگر انسان تا مرز حیوانیت سقوط می کند که این نگاه راه را برای پرواز بسته است و انسان ناچار است در قفسی که برای او می ‌سازند، زندانی باشد.»

-و اما ماراتون سخنوری های مشایی انسان را به جایگاه خدایی می رساند و می گوید: «جهان مادی هم بی‌نهایت است و از هر سو که برویم پایانی وجود ندارد. انسان تا خدایی حرکت می‌کند. علوم انسانی هم باید این مبنا را مورد توجه قرار دهد و نخست مشخص کند که انسان کیست؟ تعاریف مختلفی در مورد انسان مطرح شده که همه این تعاریف به یک بعد انسان پرداخته است و به طور کلی انسان تلاش دارد تا خودش را از موقعیت حیوانی ممتار کند و بیرون بکشد. گر چه حیوان به نظر می‌رسد، اما حیوان نیست.»

مشایی بدون هیچ تردید و هراسی سخن می گوید و تاملاتش را که بی شک آمیزه ای است از اسلام و اومانیسم و لیبرالیسم و پلورالیسم و... به زبان جاری می کند

اما سوال بعدی که مطرح می شود این است که، اگر این سخنان را شخص دیگری به زبان می آورد چه گونه با او برخورد می شد؟

-ابوعلی سینا هم از نظرات مشایی در امان نماند تا جایی که او گفت: شاید بوعلی‌سینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسان‌ها در دهه‌های بعدی است چرا که نشان می‌دهد فرصت شکوفایی در دوره‌های متعدد پدید نیامده است.

مشایی گفت: اگر امروز به افرادی مانند رازی و ابوعلی‌سینا افتخار می‌کنیم به طوری که قد آنها از اعماق تاریخ بیرون است برای بلندی قد آنها نیست بلکه کوتاهی قد نسل‌های بعدی آن را نمایان کرده است. شاید بوعلی‌سینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسان‌ها در دهه‌های بعدی است چرا که نشان می‌دهد فرصت شکوفایی در دوره‌های متعدد پدید نیامده است.

حضرت نوح با 950 سال عمر نتوانست مدیریت جامع کند چرا که عدالت را ایجاد نکرده است. آمدن پیامبران در طول تاریخ برای تمام شدن دوره‌های قبلی پیامبری بوده است اگر هر پیامبر مدیریت درستی می‌کرد عدالت برقرار می‌شد!

 

و اما انگار داستان مشایی ادامه دارد و بزرگترین و سخیف ترین سخن او در مورد "مکتب ایرانی" است... چه طور این شخص  به خود اجازه می دهد مکتب اسلام ناب محمدی که حضرت امام روح الله ، جمهوری اسلامی ایران را بر اساس این مکتب بنا کرده ،را به عنوان مکتب ایرانی معرفی کند!

آیا بحث مطرح شده مشایی جز این است که در جهت سیاست های راهبر ابر سرمایه داری است؟؟

آیا حضرت امام شعار وحدت اسلامی و وحدت کلمه را مبنای آزادی مسلمانان قرار ندادند؟

آیا حضرت امام ،علت عزت و قدرت مسلمانان را وحدت اسلامی ندانستند؟

به تعبیر علما فتنه جدید فتنه ای است که توسط نیروهای ارزشی رفم خواهد خورد!

بسیار گفته شده است که فتنه جدید در بتن دین زاده خواهد شد..

آیا نوع نگرش مشایی جز این است؟

آیا این همه اشتباه و سخنرانی ها سهوی است؟ و یا این یک قضیه برنامه ریزی شده است؟

متاسفانه حمایت های سوال بر انگیز جناب دکتر احمدی نژاد از مشائی در مقطع حساسی که نظام مقتدر اسلامی در حال مقابله با تحریم ها و فشارهای شبانه روزی استکبار جهانی  است ، دغدغه بزرگتری برای  نیروهای ارزشی انقلاب است.

انقلابی که با هدایت های پیامبر گونه آن پیر جماران به بار نشست و باخون هزاران شیهدگلگون کفن آبیاری شد .. انقلابی که در سال گذشته با دشمنان خودی و جنگ نرم دست و پنجه نرم کرد، حال جناب مشائی در سخنرانی ?? دقیقه ای خود در آن همایش هیچ جایگاهی برای  آن قائل نشد ...

آقای دکتر، کاری با سخنان سخیف و سخنوری های مشایی ندارم، طرف بحث من شمایی!

مشکل واکنش اطرافیان است،  جناب دکتر!

و اما دو بحث که در مورد مشایی و دولت مطرح می شود این که:

-   قدرت های پشت پرده و نفوذ سخنان مشایی تا جایی است که دکتراحمدی نژاد نمی تواند ، مخالفتی کند!

-و یا جنا ب دکتر احمدی نژاد هنوز متوجه عمق فاجعه نشده است‌!که در تعریف از مشایی به عنوان "چشمه زلال" یاد می کند و در ادامه می گوید"یک ذره غش برایشان معنا ندارد و ایشان زلال هستند"!!!

جناب مشایی ، شاید آن زمان گناه صحبت های" مهاجرانی" از شما کمتر بود! چون ضربه هایی کمتری وارد می کرد.. اگر به چنین تفکراتی ادامه دهی  روزی را می بیننم که  جای شما هم پیش مهاجرانی و اکبر گنجی  و کدیور ها است!

آیا دوراز ذهن نیست که همچین آینده را برای جناب مشایی متصور بشویم؟