باید سراغ سر چشمه ها وریشه ها رفت!

مقدّمه:

امام هادى(ع) امام بزرگوارى است که در تحت شدیدترین فشارها و محاصره ها قرار داشت، در منطقه نظامى (عسکر) حضرت را از شیعیانش جدا کرده بودند و به همین دلیل احادیث زیادى از آن وجود بزرگوار براى ما نقل نشده است.

در حالى که نه گوش شنوایى براى این حرف ها پیدا مى کنى نه گویندگانى براى این سخنان.

یکى از جنایاتى که بنى امیّه و بنى عبّاس کردند قطع ارتباط مردم با ائمّه و اهل بیت(ع) بود که اگر این قطع ارتباط ها نبود امروز، کتاب هاى فراوانى از کلمات آن بزرگواران در اختیار ما بود. در فترتى که پیدا شد یعنى در زمان امام باقر و امام صادق(ع) مى بینیم چه آثار گرانبهایى باقى ماند ولى بعداً یعنى از زمان موسى بن جعفر(ع) محدودیت ها پیش آمد. به هر حال امام هادى(ع) کلمات قصارى دارد هر چند کلماتى که از ایشان به ما رسیده محدود است ولى به مناسبت یکى از کلمات آن حضرت را بیان مى کنیم:

متن حدیث:

«خیرٌ من الخیر فاعله و اجمل من الجمیل قائله و ارجح من العلم حامله و شرٌ من الشّر جالبه و احول من الحول راکبه» (1)

ترجمه:

بهتر از کار خوب کسى است که کار خوب را انجام مى دهد و زیباتر از کلام زیبا کسى است که سخن زیبا را مى گوید و با فضیلت تر از علم کسى است که حامل علم است و بدتر از شرّ کسى است که انجام دهنده شر است و وحشتناک تر از وحشت، فاعل وحشت است.

شرح و تفسیر

امام(ع) در این پنج جمله به نکات مهمّى اشاره مى کند، معنى این پنج جمله چیست که سه جمله اش درباره نیکى ها و دوتاى دیگر درباره بدى ها است. امام(ع) در واقع به یک اصل اساسى اشاره مى فرمایند و آن این است که همیشه به سراغ سرچشمه ها بروید. اگر مى خواهید نشر معروف و گسترش نیکى کنید به سراغ سرچشمه هاى آن بروید. اگر مى خواهید جلوى بدى ها را بگیرید به سراغ سرچشه هاى بدى ها بروید. مهمتر از بدى و مهم تر از نیکى، فاعل آن است. مسئله مهمّى همیشه در اجتماع بوده و هست که وقتى مى خواهند با مفاسد مبارزه کنند خیلى ها معلول ها را مى بینند و به سراغ علّت ها نمى روند و لذا موفّق هم نمى شوند یکى را از بین مى برند دوّمى سرجایش مى آید، دومى را از بین مى برند سوّمى جایش مى آید چرا؟ براى این که سراغ ریشه ها و علّت ها نرفته اند و سراغ معلول ها رفته اند. مثال ساده اى بیان مى کنیم: عدّه اى در صورتشان جوش هایى پیدا مى شود و یا در پوست بدنشان جراحت هایى پیدا مى شود بعضى ها به دنبال مرهم هایى مى روند که این جوش ها و جراحت ها را از بین ببرد ولى بعضى ها نگاه مى کنند تا ببینند که این پوست که از درون تغذیه مى شود لابد مشکلاتى در کار کبد این شخص به وجود آمده است که به خاطر آن مشکلات آثارى در پوست بدنش نمایان شده است. پوست بدن معمولا صفحه اى است که فعّالیّت هاى کبد انسان را نشان مى دهد. مرهم گذاشتن اگر چه موقّتاً اثر مى کند امّا اگر علّت از بین نرود دومرتبه در جاى دیگر خودش را نشان مى دهد براى این که انسان ناراحتى را موقتاً تسکین بدهد خوب است به سراغ مسکّن برود امّا باید هم زمان با آن به فکر ریشه ها باشد.

الآن دو مشکل مهم در جامعه ما وجود دارد که روز به روز هم بدتر مى شود. یکى مشکل مواد مخدر و دیگرى هم مشکل بى بند و بارى هاى جنسى، سنّ استفاده از مواد مخدّر پایین آمده بچه هاى کم سن و سال آلوده مى شوند. به گفته یکى از منابع اطّلاعاتى در یکى از شهرهاى مرزى 150 زن مبتلا به مواد مخدر معتاد پیدا شده در حالى که مى گویند معمولا زنان کمتر آلوده مى شوند ولى به دلائلى در میان زن و کودک و جوان و نوجوان گسترش پیدا کرده، در مقابله با این معضل یک راه این است که معتادان را بگیریم و قاچاقچیان مواد مخدر را اعدام کنیم خوب این یک راه است و باید هم دنبال بشود، امّا این راه حلّ اساسى نیست بلکه باید دید سرچشمه هاى اعتیاد کجاست، آیا بیکارى یا بى دینى یا عدم آموزش فرهنگى است و یا فعّالیت دست هاى مخفى و پنهانِ اجانب است که مى گویند اگر این جوان ها مبتلا به مواد مخدر بشوند مانع مهم نفوذ آنها در این کشور برداشته مى شود. در تاریخ فراموش نمى کنیم انگلیسى ها وقتى که مى خواستند بر چین غلبه کنند سعى کردند تریاک را در بین آنها نفوذ دهند، چینى ها فهمیدند و در مقابل انگلیسى ها برخاستند، انگلیسى ها هم به زور و با توسل به نیروى نظامى، تریاک را وارد چین کردند که در تاریخ به عنوان «جنگ تریاک» معروف شد. با نفوذ تریاک به داخل چین مردم را آلوده کردند و وقتى ملتى جوان هایش آلوده اعتیاد باشد در مقابل دشمن مقاومت ندارد، از آن زمان انگلیسى ها جنگ تریاک و جنگ افیون را به راه انداختند حالا هم به اشکال دیگر از آن استفاده مى شود. هنگامى که آمریکایى ها بر افغانستان مسلط شدند خیال مى شد در مقابل آن شعارهایى که داده اند ریشه هاى مواد مخدر را مى سوزانند در حالى که مى گویند کشت تریاک گسترش پیدا کرده و بیشتر مى کارند، آنها در شعارهاى حقوق بشر و مبارزه با فساد و اعتیاد دروغ مى گویند آنها به دنبال منافع و نفوذشان هستند ولو این که همه مردم دنیا نابود بشوند.

باید به سراغ ریشه ها رفت، باید به این جوان ها آموزش داد، عامل مهمّ، مذهب است، یک بچّه مذهبى معتاد نمى شود، وقتى لامذهب شد معتاد مى شود.

مسئله دیگر مسئله بیکارى است، وقتى بیکارى باشد مى بینند درآمد خوبى از این کار (خرید و فروش مواد افیونى) پیدا مى کنند سراغ آن مى روند، آدم هاى بیکار آلوده مى شوند. خوب اگر ما فکرى براى اینها نکنیم، اگر ما فکرى براى توطئه هاى دشمن نکنیم چطور مى توانیم مبارزه کنیم پس باید سراغ علّت ها رفت، معلول ها به تنهایى کافى نیستند، براى فهم علّت ها باید کنگره ها سمینارها و نشست ها برگزار شود تا اندیشمندان بنشینند و راهکارها را بیابند، براى مسائل ساده و پیش پا افتاده چه کنگره ها و چه سمینارهایى تشکیل مى شود ولى براى چنین مسائل مهمّى نه.

مشکل دوّم که در حال گسترش است بى بندوبارى هاى جنسى و آلودگى جوانان است. آیا با قرار دادن یک عدّه مأمور بسیجى و غیر بسیجى، سپاهى و غیر سپاهى توى این خیابان و آن خیابان و جاهاى دور و نزدیک و جلوگیرى از تماس هاى نامشروع دختران و پسران، مسئله تمام مى شود یا سر از جاى دیگرى درمى آورد؟ باید دید ریشه هایش کدام است: یکى از ریشه هایش کم شدن ازدواج ها است. ازدواج به چند دلیل مشکل شده است:

1- توقّعات زیاد شده 2- تشریفات زیاد شده 3- مهرها سنگین شده 4- هزینه ها بالا رفته، و در کنار اینها گسترش وسائل تحریک کننده. بعضى از جوانان مى گویند در این شرایط کنترل کردن خویشتن مشکل است، ما به آنها مى گوییم شما مى خواهید فیلم هاى بدآموز را ببینید، چشم چرانى بکنید سى دى هاى آنچنانى را ببینید و مجلّه هاى کذائى را بخوانید، بعد هم مى گویید کنترل مشکل است، شما اوّل جلوى عوامل تحریک را بگیرید، وقتى عوامل محرّک به صورت ساده وجود دارد مثل یک سى دى که یک دنیا فساد در آن است، و یا اینترنت تمام امواج فساد را در خودش جمع کرده و دنیا را از نظر اخلاقى و از جهات دیگر ناامن کرده چگونه جوان مى تواند خود را کنترل کند. گاهى مجالس عروسى تشکیل مى دهند که تحریک کننده و ناپاک است، بر خلاف موازین شرع، صدها جوان در همین مجلس عروسى آلوده مى شوند، براى این که زن ها و مردها مى آیند و خودشان را نشان مى دهند، همراه با رقص ها و موسیقى ها، به طورى که یک عدّه جوان مجرّد، دختر و پسر در این مجلس عروسى آلوده و منحرف مى شوند. جوان مى خواهد در همه این جاها شرکت کند و بعد هم بگوید چرا نمى توان کنترل خویشتن کرد؟ عوامل تحریک را باید حذف کرد، اسباب ازدواج را باید آسان کرد. پس باید به ریشه ها فکر کرد در حالى که در تمام این موارد روى نتیجه ها مى رویم.

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من                               آنچه البته به جایى نرسد فریاد است

در حالى که نه گوش شنوایى براى این حرف ها پیدا مى کنى نه گویندگانى براى این سخنان.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج 75، ص 370.

 

 

 

 

 




برچسب ها : اخلاقی  ,