به نقل از وبلاگ doroghha.blogfa.com

سلام

اغلب افراد تا قبل از دیدن این خطبه گمان نمی کنند که روزی حضرت علی حضرت علی علیه السلام- هم ندای أین عمار سر داده باشند ،حضرت علی علیه السلام در خطبه 182 (ترجمه دشتی) خطاب به یاران سخنانی گفتند که در بخشی از این خطبه ندای أین عمار سر می دهند.

(از نوف بکالی نقل شد که امیر مومنان علی (ع) در شهر کوفه بر روی تخته سنگی که جعده بن هیبره برای او نصب کرد ایستاد و این سخنرانی را ایراد کرد، در حالی که پیراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشیری یا بندی از لیف خرما به گردن آویخته و بر پاهای مبارکش، کفشی از لیف خرما داشت و اثر سجده در پیشانی او پیدا بود).

ستایش پروردگار سبحان 

ستایش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت، و پایان کارها به او باز می‏گردد، خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشکار، و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منت نهاده است می‏ستایم، ستایشی که حق او را اداء کند، و شکر شایسته او را بجا آورد، به ثواب الهی ما را نزدیک گرداند و موجب فراوانی نیکی و احسان او گردد. از خدا یاری می‏طلبیم، یاری خواستن کسی که به فضل او امیدوار، و به بخشش او آرزومند، و به دفع زیانش مطمئن، و به قدرت او معترف، و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ایمان می‏آوریم، ایمان کسی که با یقین به او امیدوار، و با اعتقاد خالص به او توجه دارد، و با ایمانی پاک در برابرش کرنش می‏کند، و با اخلاص به یگانگی او اعتقاد دارد، و با ستایش فراوان خدا را بزرگ می‏شمارد، و با رغبت و تلاش به او پناهنده می‏شود. راههای خداشناسی خدا از کسی متولد نشد تا در عزت و توانایی دارای شریک باشد، و فرزندی ندارد تا وارث او باشد، وقت و زمان از او پیشی نگرفت، و زیادی و نقصان در او راه ندارد، خدا با نشانه‏های تدبیر استوار، و خواسته‏های حکیمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلتها، آشکارا جلوه کرده است. از نشانه‏های آفرینش او، خلقت آسمانهای پابرجا بدون ستون و تکیه‏گاه است، آسمانها را به اطاعت خویش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند، اگر اقرار آسمانها به پروردگاری او، و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمانها را محل عرش خویش و جایگاه فرشتگان، و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نیک و صالح بندگانش قرار نمی‏داد. ستارگان را نشانه‏های هدایتگر بیابان‏ماندگان سرگردان قرار داد تا به وسیله آنها راهنمایی شوند، ستارگانی که پرده‏های تاریک شب مانع نورافشانی آنها نمی‏گردد، و نمی‏تواند از نورافشانی و تلالو ماه در دل آسمان جلوگیری کند، پس پاک است خدایی که پوشیده نیست بر او سیاهی تیره و تار، بر روی ناهمواریهای زمین، و قله‏های کوتاه و بلند کوهها، و نه غرش رعد در کرانه آسمان، و نه درخشش برق در لابلای ابرها، و نه وزش بادهای 

تند و طوفان، و نه ریزش برگها بر اثر بارش باران، و نه محل سقوط قطرات باران، و نه مسیر کشیده شدن دانه‏ها به وسیله مورچگان، و نه غذاهای کوچک نادیدنی پشه‏ها، و نه آنچه که در شکم حیوانات ماده در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است)

خداشناسی 

حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پیش از آنکه کرسی یا عرش، آسمان یا زمین، جن یا انس، پدید آیند، خداوندی که ذات او را فکرها و عقلهای ژرف‏اندیش نتوانند بشناسند، و با نیروی اندیشه اندازه‏ای برای او نتوانند تصور کنند، هیچ سوال‏کننده‏ای او را به خود مشغول نسازد، و فراوانی عطا و بخشش از دارایی او نکاهد، برای دیدن به چشم مادی نیاز ندارد، و در مکانی محدود نمی‏شود. همسر و همتایی ندارد، و با تمرین و تجربه نمی‏آفریند، و با حواس درک نشود، و با مردم مقایسه نگردد، خدایی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی (ع) سخن گفت و آیات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصیف کردن پروردگارت به زحمت افتاده‏ای، اگر راست می‏گویی جبرئیل و میکاییل و لشکرهای فرشتگان مقرب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سر فرود آورده‏اند، و عقلهایشان در درک خدا، سرگردان و درمانده است، تو چیزی رامی توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضا و جوارح باشد، دارایی عمر محدود و اجل معین باشد. پس جز الله خدایی نیست که هر تاریکی را به نور خود روشن کرد، و هر چه را جز به نور او روشن بود به تاریکی کشاند.

سفارش به تقوی و پندپذیری از تاریخ 

ای بندگان خدا! شما را به پرهیزکاری و ترس از خدایی سفارش می‏کنم که شما را جامه‏ها پوشانید، و وسائل زندگی شما را فراهم کرد، اگر راهی برای زندگی جاودانه وجود می‏داشت، یا از مرگ گریزی بود، حتما سلیمان بن داوود (ع) چنین می‏کرد، او که خداوند حکومت بر جن و انس را همراه با نبوت و مقام بلند قرب و منزلت، در اختیارش قرار داد اما آنگاه که پیمانه عمرش لبریز و روزی او تمام شد، تیرهای مرگ از کمانهای نیستی بر او باریدن گرفت، و خانه و دیار از او خالی گشت، خانه‏های او بی‏صاحب ماند، و دیگران آنها را به ارث بردند. مردم! برای شما در تاریخ گذشته درسهای عبرت فراوان وجود دارد، کجایند عمالقه و فرزندانشان؟ (پادشاهان عرب در یمن و حجاز) کجایند فرعونها و فرزندانشان؟ کجایند مردم شهر رس (درخت پرستانی که طولانی حکومت کردند) آنها که پیامبران خدا را کشتند، و چراغ نورانی سنت آنها را خاموش کردند، و راه و رسم ستمگران و جباران را زنده ساختند. کجایند آنها که با لشکرهای انبوه حرکت کردند؟ و هزاران تن را شکست دادند، سپاهیان فراوانی گرد آوردند، و شهرها ساختند؟

وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 

زره دانش بر تن دارد، و با تمامی آداب، و با توجه و معرفت کامل آن را فرا گرفته، حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می‏باشد، و نیاز اوست که در به دست آوردنش می‏پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب می‏کند و چونان شتری در راه مانده بر زمین می‏ماند، و سینه به زمین می‏چسباند او پنهان خواهد شد (دوران غیبت صغری و کبری) او باقیمانده حجتهای الهی است، و جانشینان پیامبران.

پند و اندرز یاران

ای مردم! من پند و اندرزهایی که پیامبران در میان امتهای خود داشتند در میان شما نشر دادم، و وظائفی را که امامان پیامبران گذشته در میان مردم خود بانجام رساندند، تحقق بخشیدم، با تازیانه شما را ادب کردم نپذیرفتید، به راه راست نرفتید، و با هشدارهای فراوان شما را خواندم ولی جمع نشدید. شما را بخدا! آیا منتظرید رهبری جز من با شما همراهی کند؟ و راه حق را به شما نشان دهد؟

آگاه باشید! آنچه از دنیا روی آورده بود پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روی آورد و بندگان نیکوکار خدا آماه کوچ کردن شدند، و دنیای اندک و فانی را با آخرت جاویدان تعویض نمودند. یاد یاران شهید آری! آن دسته از برادرانی که در جنگ صفین خونشان ریخت، هیچ زیانی نکرده‏اند گرچه امروز نیستند تا خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی آنها خونابه دل باشد، بخدا سوگند! آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس آنها را در سرای امن خود جایگزین فرمود کجا هستند برادران من؟ که بر راه حق رفتند، و با حق درگذشتند کجاست عمار؟ و کجاست پسر تیهان؟ (مالک بن تیهان انصاری) و کجاست ذوالشهادتین؟ (خزیمه بن ثابت که پیامبر شهادت او را دو شهادت دانست) و کجایند همانند آنان از برادرانشان که پیمان جانبازی بستند، و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟ (پس دست به ریش مبارک گرفت و زمانی طولانی گریست و فرمود) دریغا! از برادرانم که قرآن را خواندند، و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی اندیشه نموده و آنها را برپا داشتند، سنتهای الهی را زنده و بدعتها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذیرفته و به رهبر خود اطمینان داشته و از او پیروی نمودند. جهاد! جهاد! بندگان خدا! من امروز لشکر آماده می‏کنم، کسی که می‏خواهد به سوی خدا رود همراه ما خارج شود. (نوف گفت: برای حسین (ع) ده هزار سپاه، و برای قیس بن سعد ده هزار سپاه، و برای ابوایوب ده هزار سپاه قرار داد، و برای دیگر فرماندهان نیز سپاهی معین کرد، و آماده بازگشت به صفین بود که قبل از جمعه ابن‏ملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشکریان بخانه‏ها بازگشتند، و ما چون گوسفندانی بودیم که شبان خود را از دست داده که گرگها از هر سو برای آنان دهان گشوده بودند)

پ.ن.1: همواره در ذکر چنین مسائل تاریخی و توصیف حکومت داری و حرکات و سخنان حضرت علی -علیه السلام- و مقایسه این اعمال با حرکات و اعمال آیت الله خامنه ای این شبهه مطرح میشه که حضرت علی -علیه السلام- کجا و ایشون کجا ،اتفاقا خود آقای خامنه ای هم دقیقا چنین صحبتی انجام دادند و تو پست زهد علوی از دیدگاه رهبر انقلاب این نکته رو ذکر کردم که خود ایشون هم از اینکه ایشون رو با حضرت علی -علیه السلام- مقایسه بسیار ناراحت میشه و منم به عنوان یک مقلد کاری که باعث ناراحتی مرجعم بشه انجام نمیدم.

ولی خلط مبحثی که صورت میگیره اینه که بحث شباهت های فردی و زهد و تقوا نیست بحث تطابق اعمال و رفتار ما با اون حضرته که نه تنها ایراد نداره بلکه مورد تاکید هم هست که ما مثل اون حضرت عمل کنیم.تمام ما شیعیان حضرت علی سعی در این موضوع داریم که اعمال و رفتار ما منطبق با اون حضرت باشه ،هر شرایطی یک تصمیم گیری خاصی طلب می کنه ،در حکومت داری هم یقیقا بهترین الگو حضرت علی -علیه السلام- می باشند ،پس حاکمان هم سعی در این مطلب دارند که اعمال و رفتار خود را بر اعمال و رفتار این شخصیت بزرگ منطبق کنند(تا اینجای کار که ایرادی نداره و کسی هم شاکی نمیشه!) مشکل اینجاست که در این اعمال و رفتار وجه شباهت ها مد نظر قرار نمیگیره...

مثلا حضرت علی در برخورد با فتنه ها چه برخوردی می کرد؟ حالا مثلا اگر رهبر بیاد همون رفتار رو در فتنه در پیش بگیره علی وار عمل کرده...

ولی یقینا" کسانی که فتنه رو ایجاد کردند همین طوری بیکار نمی نشینند سعی می کنند که شرایط رو به گونه ی دیگری جلوه بدند که فتنه گون به نظر نرسه و به خیال خود سعی دارند که نشون بدن که تصمیم با شرایط مطابقت نداشته...

یا سعی می کنند مثال هایی از شرایط دیگه و زمان نامناسب دیگه با شرایط فعلی رو به عنوان الگو معرفی کنند و سعی در مقایسه داشته باشند. من به این موضوع فتنه در فتنه میگم.(البته از فتنه گر کاری جز فتنه انتظاری نیست و نمیشه به فتنه گر خرده گرفت! چون نمی تواند کاری برخلاف ذات خود انجام بده)البته این مسئله با تبیین شرایط حل میشه به این صورت که شرایط و گفتار مناسب هر زمان اگر به خوبی مطرح بشه و به خوبی تفاوت ها در زمان و مکان و شرایط نشون داده بشه(این نکته خیلی مهمه و عدم انجام این کار رو من  گناه خیلی بزرگی می دونم)در این شرایط سره از ناسره تشخیص داده میشه...

(ما که به رهبرمون اعتماد کامل داریم و بیمی از سنجش اعمالش و گفتارش نداریم ،فتنه گران رو نمی دونم!)

من نمی خواهم بگم که رهبر شیعیان جهان در همه شئون و تقوا و ... دقیقا مثل حضرت علی -علیه السلام- است (که خود ایشون هم مدعی این مسئله نیست) من میگم آقای همه ی ما علی وار تصمیم میگیره و کسانی که با حضرت علی -علیه السلام- دشمنی کردند همان دشمنی ها را با رهبر فعلی هم انجام می دهند ...

پس ترسی از شباهت های تاریخی نباید داشت چون هر اتفاقی به توجه به شرایطش معنی پیدا می کنه و اگر این افراد هیچ شباهتی در خودشون با اون افراد نمی بینند نباید ترسی از این شباهت ها داشته باشند...

مشکل اصلی این جاست که این شباهت ها خیلی زیاده و این افراد از این شاکی میشن که چرا این موضوع بیان شده