قرآن کریم

زمانى که ، به سلطان محمد خدابنده ، نوه هلاکوخان مغول ، اطلاع دادند: علاوه بر چهار مذهب اهل تسنن ، مذهب دیگرى بنام شیعه ، در بین مذاهب اسلامى وجود دارد؛ و رهبر آنان علاّمه حلّى ،1 یکى از مجتهدین و نامداران این فرقه در شهر حلّه عراق ، زندگى مى کند؛ او تصمیم گرفت که علاّمه حلّى را به سلطانیه قزوین که مرکز حکومت وى بود دعوت کند. مجلس و محفلى تشکیل داده و علاّمه را با بزرگان اهل تسنن ، مواجه ساخت . هنگام مباحثه ، علاّمه بر همه علما غلبه یافت و در نتیجه شاه و تمامى درباریان به مذهب شیعه گرویدند و اسامى ائمه معصومین علیهم السّلام را بر سکّه ضرب نموده و در خطبه ها قرائت کردند.

روزى علاّمه حلّى ، در مجلس سلطان و در پایان مناظره با علماء، خطبه بلیغى در بیان اثبات مذهب شیعه امامیه ، ایراد نمود و چون بنامهاى مقدس ‍ چهارده معصوم علیهم السّلام رسید؛ علاوه بر پیامبرصلّى اللّه علیه و آله بر همه آن بزرگان صلوات فرستاد. در این موقع سیّدى از اهل موصل -که شخصى ناصبى و از دشمنان خاندان رسالت بود،- برآشفت و خطاب به علاّمه گفت : شما شیعیان ، چه دلیلى دارید که بر غیر پیامبر، صلوات و درود مى فرستید؟

علاّمه بدون تامّل فرمود: دلیل ما این آیه قرآن است که خداوند مى فرماید: «اَلَّذینَ اِذا اَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ، اُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ اُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»2. کسانى که هرگاه مصیبتى به آنها مى رسد، مى گویند: ما از آنِ خدائیم و بسوى او بازگشت مى کنیم ، درود و رحمت خداوند بر آنان باد و آنها هدایت یافته گان هستند.

سید موصلى، با ناراحتى گفت: کدام مصیبت بر خاندان پیامبر و امامان شما رسیده است که طبق این آیه شایسته درود و صلوات خداوندى باشند؟

علامه فرمود: کدام مصیبت دردناکتر و دشوارتر از این مى تواند باشد که مانند تو، فرزند نااهلى ، از میان آنها پیدا شده و دیگران را بر آل رسول صلّى اللّه علیه و آله مقدم داشته ؛ تا آنجا که حاضر نباشد، این همه فضائل و مناقب پدران پاک خویش را بشنود.

حاضران مجلس ، همگى از پاسخ به موقع علاّمه خندیده و حاضر جوابى و کلام زیباى آن دانشمند فرزانه را، تحسین کردند.3

در منابع معتبر اهل سنت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین روایت شده  است: لا تصلوا علىَّ الصلوة البتراء

 فقالوا: و ما الصلوة البتراء؟

 قال: تقولون اللّهم صلّ على محمد و تمسکون، بل قولوا اللهم صل على محمد و على آل محمد.

یعنى درود ناقص بر من نفرستید. گفتند: درود بدون دنباله و ناقص چیست؟ فرمود: اینکه بگوئید: خداوندا بر محمد درود فرست و ساکت شوید، بلکه بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست.4

 

 


1- حسن بن یوسف بن على بن مطهّر حلّى ، معروف به علاّمه حلّى ، یکى از چهره‌هاى درخشان و از ارکان مهمّ مذهب امامیه مى‌باشد. وى در فقه و اصول و کلام و منطق و فلسفه و رجال و غیره کتاب نوشته است . در حدود صد کتاب از آثار خطى یا چاپى او شناخته شده که بعضى از آنها (مانند تذکره الفقهاء) به تنهائى در اثبات نبوغ او کافى است .

علاّمه کتب زیادى در فقه دارد که غالب آنها همانند: کتابهاى محقق حلّى در زمانهاى بعد از او از طرف فقهاء شرح و حاشیه شده است .

کتب معروف فقهى علامه، عبارت است از: ارشاد، تبصره المتعلمین ، قواعد، تحریر، تذکرة الفقهاء، مختلف الشیعه ، منتهى ، علاّمه اساتید زیادى داشته است . در فقه شاگرد دائى خود، محقق حلّى و در فلسفه و منطق ، شاگرد خواجه نصیرالدین طوسى بوده است ، فقه عامّه را، نزد علماى اهل تسنن تحصیل کرده است . علاّمه در سال 648 متولد شده و در سال 726 در سن 78 سالگى درگذشته است .

2- بقره / 156 و 157.

3- روضات الجنات ، 284 / 2.

4- مقدمه الاتقان، ص 17. الصّواعق المحرقه، 78